کلمه جو
صفحه اصلی

شسپ

لغت نامه دهخدا

شسپ . [ ش َ ] (ص ) جهنده و خیزنده و خیزکننده . (از برهان ) (ناظم الاطباء). جهنده . (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). به معنی جهنده است که شسپ و گشسپ نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 115). رجوع به مترادفات کلمه شود. || (اِ) غیبت و دوری و عدم حضور. (از برهان ) (ناظم الاطباء).


شسپ. [ ش َ ] ( ص ) جهنده و خیزنده و خیزکننده. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). جهنده. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ). به معنی جهنده است که شسپ و گشسپ نیز گویند. ( از شعوری ج 2 ورق 115 ). رجوع به مترادفات کلمه شود. || ( اِ ) غیبت و دوری و عدم حضور. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).

شسپ. [ ش َ ] ( اِخ ) مخفف گشسپ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به گشسپ شود.

شسپ . [ ش َ ] (اِخ ) مخفف گشسپ . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به گشسپ شود.



کلمات دیگر: