فشاش . [ ف َش ْ شا ] (ع ص ) مبالغت در فَش . رجوع به فش شود.
فشاش
لغت نامه دهخدا
فشاش. [ ف َ ش ِ ] ( ع ص ) زن تباهکار نافرمان. ( منتهی الارب ). || زنی که هنگام جماع بادی از وی خارج میگردد. ( ناظم الاطباء ).
فشاش. [ ف َش ْ شا ] ( ع ص ) مبالغت در فَش. رجوع به فش شود.
فشاش. [ ف َش ْ شا ] ( ع ص ) مبالغت در فَش. رجوع به فش شود.
فشاش . [ ف َ ش ِ ] (ع ص ) زن تباهکار نافرمان . (منتهی الارب ). || زنی که هنگام جماع بادی از وی خارج میگردد. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: