قزمان . [ ق ُ ] (اِخ ) نام جائی است . و عمرانی گوید قزمان به فتح قاف نام جای دیگری است . (معجم البلدان ).
قزمان
لغت نامه دهخدا
قزمان. [ ق ُ ] ( اِخ ) نام جائی است. و عمرانی گوید قزمان به فتح قاف نام جای دیگری است. ( معجم البلدان ).
قزمان. [ ق ُ ] ( اِخ ) ابن حارث. از منافقان است. پیغمبر ( ص ) در حق وی فرمود: ان اﷲ لیؤید هذا الدین بالرجل الفاجر. ( منتهی الارب ).
قزمان. [ ق ُ ] ( اِخ ) ابن حارث. از منافقان است. پیغمبر ( ص ) در حق وی فرمود: ان اﷲ لیؤید هذا الدین بالرجل الفاجر. ( منتهی الارب ).
قزمان . [ ق ُ ] (اِخ ) ابن حارث . از منافقان است . پیغمبر (ص ) در حق وی فرمود: ان اﷲ لیؤید هذا الدین بالرجل الفاجر. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: