کلمه جو
صفحه اصلی

قشون ایران

دانشنامه عمومی

قشون ایران نامی است که به نیروهای مسلح ممالک محروسه ایران در دوران حاکمیت قاجاریان گفته می شد.
تاریخ نظامی ایران
ارتش شاهنشاهی ایران
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
در پایان قرن ۱۸، نیروهای نظامی آقامحمدخان اولین حاکم قاجار، شباهت به سلسله های پیشین داشتند. چندین گزارش هم زمان از ارتش در اواخر قرن ۱۸ و اوایل سده ۱۹ توسط ناظران اروپایی مانند لوئیس فرانسوا فریر سووبف ‏(fr)‏، جرج فورستر، گیوم آنتوان الیویه ‏(en)‏، پاول انجلوئیس گاردان (ر.ک. کلود ماتیو گاردان)، جیمز موریه، موریتس فون کوتسبو ‏(ru)‏، ژ. م. تانکوین و پیر آمدی ژوبر به جا مانده است. با توجه به این شرح ها، در زمان صلح هیچ ارتش دائمی وجود نداشت، هرچند خانه شاه دارای یک نیروی نظامی دائمی بود. جیمز موریه توصیف کرده است که فتحعلی شاه در سال ۱۸۰۹، ۱۲٬۰۰۰ سرباز محافظ شخصی (قوای جانباز) که عمدتاً از مازندران و ایل قاجار جذب شده اند و ۳٬۰۰۰ نفر سواره نظام غلام (سرباز) ‏(en)‏ داشته است. نهادهای مشابهی در مقیاس کوچک تر توسط شاهزاده نشین های ایالتی برقرار شده بودند. در صورت وقوع جنگ، شاه با صدور فرمانی، خان های قبیله ای و حکمرانان ایالتی را فرامی خوانْد تا با بسیج و جمع آوری مردان خود و دیگر نیروهای تازه سرباز ویژهٔ لشکرکشی، ارتشی را گرد آورد. چنین ارتشی در بهار گردآوری می شد و معمولاً نزدیک زمستان منحل می شد و مردان با لباس های رنگی برای تنها یک مبارزه به یکدیگر می پیوستند و سپس به خانه و خانواده خود باز می گشتند. سواره نظام نامنظم به طور عمده از ایل های عشایری ساخته شده بود، در حالی که سربازان پیاده نظام که ظاهراً بسیار مورد تحقیر قرار گرفته بودند، از جمعیت روستایی گرفته می شدند. ساکنان شهرها هرگز سلاح به دست نگرفتند، مگر اینکه در معرض خطر حتمی قرار داشته باشند. مردان داوطلب معمولاً در مدت نسبتاً کوتاهی به مکان اردو می رسیدند که توسط فرمان سلطنتی تعیین شده بود، در حالی که آن هایی که در پاسخ به این درخواست نتوانستند به سرعت پاسخ دهند به شدت مجازات می شدند. برای مثال، در سال ۱۷۹۶ چهل نفر که از پیوستن به ارتش خودداری کرده بودند، کور شدند.
در اوایل دورهٔ قاجار، فرمانده کل ارتش به عنوان سردار، و خان یا رئیس گروهی ایلی به نام سلطان شناخته می شد. فرماندهان قبایل یا حکمرانان ایالتی می توانستند در هنگام انتصاب از سوی شاه، به عنوان فرمانده لشکر عمل کنند. دیگر افسران فرماندهی ۱٬۰۰۰ نفر (مین باشی)، ۵۰۰ نفر (پانصد باشی)، ۱۰۰ نفر (یوز باشی)، ۵۰ نفر (پنجاه باشی) و ۱۰ نفر (ده باشی) بودند. اسلحهٔ عمده و اصلی این نیروها تیر و کمان، گرز، نیزه، شمشیر و خنجر بود. اگرچه آن ها با سلاح های گرم آشنا شده و آن ها را حمل می کردند، به نظر می رسد که استفاده زیادی از آنها نمی کردند. ارتش اولیهٔ قاجار توپخانه را به شکل تفنگ ساچمه ای با اندازه فالکون به کار می برد. زنبورک (یک توپ جنگی با وزن یک پوند) را حمل کرده و بر روی یک محور چرخان بر روی پالان شتر نصب می شد.
هنگامی که نبرد تنها در طول تابستان انجام می گرفت، نیروهای نظامی عمدتاً در شب، با مشعل و موسیقی راهپیمایی می کردند. راهپیمایی آن ها به طور متوسط شش فرسنگ در روز بود، اما در شرایط استثنایی، می توانستند این مسافت را دو برابر کنند. در سال ۱۷۹۵، آقا محمد خان به همراه سواره نظام خود از تهران تا تفلیس را در مدت ۱۵ روز یا به عبارتی حدود یازده فرسنگ در روز راهپیمایی کرد.


کلمات دیگر: