کلمه جو
صفحه اصلی

رثیئه

لغت نامه دهخدا

( رثیئة ) رثیئة. [ رَ ءَ ] ( ع اِ ) ماست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و فی المثل : الرثیئة تفتاء الغضب ؛ در حق کسی است که خشم را به یافتن چیزی فروخورد، و منه : هو اشهی اًلَی من رثیئة. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || شیر تازه و شیر ترش مخلوط به هم. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) گولی و کم عقلی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) آنکه شیر تازه را به شیر ترش می آمیزد. ( از اقرب الموارد ).

رثیئة. [ رَ ءَ ] (ع اِ) ماست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و فی المثل : الرثیئة تفتاء الغضب ؛ در حق کسی است که خشم را به یافتن چیزی فروخورد، و منه : هو اشهی اًلَی ّ من رثیئة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || شیر تازه و شیر ترش مخلوط به هم . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) گولی و کم عقلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) آنکه شیر تازه را به شیر ترش می آمیزد. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: