شبذیر یکی از نامهای خداوند عالم جل شانه .
شبذر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شبذر. [ ش َ ذَ ]( اِخ ) شبذیر. یکی از نامهای خداوند عالم جل شأنه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شبذیر و شیذر و شیذیر شود.
شبذر. [ ش َ ذَ ] ( معرب ، اِ ) معرب شبدر. ( فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است مانند اسپست مگر آنکه برگش کلان و بزرگ میباشد. ( منتهی الارب ). معرب «شود». ( از اقرب الموارد ). رجوع به شبدر شود.
شبذر. [ ش َ ذَ ] ( معرب ، اِ ) معرب شبدر. ( فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است مانند اسپست مگر آنکه برگش کلان و بزرگ میباشد. ( منتهی الارب ). معرب «شود». ( از اقرب الموارد ). رجوع به شبدر شود.
شبذر. [ ش َ ذَ ] (معرب ، اِ) معرب شبدر. (فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است مانند اسپست مگر آنکه برگش کلان و بزرگ میباشد. (منتهی الارب ). معرب «شود». (از اقرب الموارد). رجوع به شبدر شود.
شبذر. [ ش َ ذَ ](اِخ ) شبذیر. یکی از نامهای خداوند عالم جل شأنه . (ناظم الاطباء). رجوع به شبذیر و شیذر و شیذیر شود.
کلمات دیگر: