کلمه جو
صفحه اصلی

خبزه

فرهنگ فارسی

حصنی از اعمال ینبع بارض تهامه نزدیک مکه بوده است .

لغت نامه دهخدا

( خبزة ) خبزة. [ خ ُ زَ ] ( ع اِ ) نان کوماج. ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). طلمه. ( از متن اللغة ) || چونه خمیر. ( از ناظم الاطباء ). || تکه های بزرگ نان. الثرید الضخمة. || گوشت. ( از متن اللغة ).
خبزه. [ خ ُ زَ ] ( اِخ ) نام کوهی است مشرف بر ینبع. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

خبزه. [ خ َ ب ِ زَ ] ( اِخ ) نام دهی است بطائف. ( از آنندراج ).

خبزه. [ خ ُ زَ ] ( اِخ ) حصنی از اعمال ینبع بارض تهامه نزدیک مکه بوده است. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ).

خبزه . [ خ َ ب ِ زَ ] (اِخ ) نام دهی است بطائف . (از آنندراج ).


خبزه . [ خ ُ زَ ] (اِخ ) حصنی از اعمال ینبع بارض تهامه نزدیک مکه بوده است . (از معجم البلدان یاقوت حموی ).


خبزه . [ خ ُ زَ ] (اِخ ) نام کوهی است مشرف بر ینبع. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).


خبزة. [ خ ُ زَ ] (ع اِ) نان کوماج . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). طلمه . (از متن اللغة) || چونه ٔ خمیر. (از ناظم الاطباء). || تکه های بزرگ نان . الثرید الضخمة. || گوشت . (از متن اللغة).


دانشنامه عمومی

خبزه (به عربی: خبزة) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان بیضاء واقع شده است.
فهرست شهرهای یمن


کلمات دیگر: