کلمه جو
صفحه اصلی

رجل الحمامه

فرهنگ فارسی

( اسم ) گاو زبان .
گاو زبان شنجار انخوی حمیرائ

لغت نامه دهخدا

( رجل الحمامة ) رجل الحمامة. [ رِ لُل ْ ح َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) گاوزبان. ( ناظم الاطباء ). شنجار. ( منتهی الارب ). انخوی. حمیراء. رجل الحمام. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). به اندلس شنجار را گویند. ( از مفردات ابن بیطار ). و رجوع به شنجار و ماده قبل شود.

رجل الحمامة. [ رِ لُل ْ ح َ م َ ] (ع اِ مرکب ) گاوزبان . (ناظم الاطباء). شنجار. (منتهی الارب ). انخوی . حمیراء. رجل الحمام . (یادداشت مرحوم دهخدا). به اندلس شنجار را گویند. (از مفردات ابن بیطار). و رجوع به شنجار و ماده ٔ قبل شود.



کلمات دیگر: