کلمه جو
صفحه اصلی

رجراجه

لغت نامه دهخدا

( رجراجة ) رجراجة. [ رَ ج َ ] ( ع ص ) لرزان از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ): امراءة رجراجة؛ التی یرجرج علیهاالحمها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زن رجراجة؛ زنی که سرین او در حرکت لرزان باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آن لشکر که می جنبد و نتواند رفت از انبوهی. ( مهذب الاسماء ). || گل تنک بد ولرزان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رجرجة شود. || کتیبة رجراجة؛ ای تموج من کثرتها. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

رجراجة. [ رَ ج َ ] ( اِخ ) دهی است به بحرین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قریه ای است از آن عبدالقیس در بحرین. ( از معجم البلدان ).

رجراجة. [ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی است به بحرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قریه ای است از آن عبدالقیس در بحرین . (از معجم البلدان ).


رجراجة. [ رَ ج َ ] (ع ص ) لرزان از هر چیزی . (ناظم الاطباء): امراءة رجراجة؛ التی یرجرج علیهاالحمها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). زن رجراجة؛ زنی که سرین او در حرکت لرزان باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || آن لشکر که می جنبد و نتواند رفت از انبوهی . (مهذب الاسماء). || گل تنک بد ولرزان . (ناظم الاطباء). و رجوع به رجرجة شود. || کتیبة رجراجة؛ ای تموج من کثرتها. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).



کلمات دیگر: