کلمه جو
صفحه اصلی

دبیلی

لغت نامه دهخدا

دبیلی. [ دَ ] ( اِخ ) یکی از دعاة اسماعیلیه و او به بغداد بود و همال ابن نفیس ابوعبداﷲ و در امر ریاست رقیب یکدیگر بودند و پس از ابوعبداﷲ نیز چندین سال بزیست. ( الفهرست ابن الندیم ).

دبیلی. [ دَ ] ( ص نسبی ) منسوبست به دبیل که قریه ای است از قراء رمله. ( سمعانی ).

دبیلی . [ دَ ] (اِخ ) یکی از دعاة اسماعیلیه و او به بغداد بود و همال ابن نفیس ابوعبداﷲ و در امر ریاست رقیب یکدیگر بودند و پس از ابوعبداﷲ نیز چندین سال بزیست . (الفهرست ابن الندیم ).


دبیلی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوبست به دبیل که قریه ای است از قراء رمله . (سمعانی ).



کلمات دیگر: