رجوع کردن برگشتن بمجاز رابطه داشتن و همانند بودن .
رجوع داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رجوع داشتن. [ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) رجوع کردن. برگشتن. به مجاز، رابطه داشتن و همانند بودن :
زلفت به پریشانی من داشت رجوعی
جمع آر دگر طره ، برآشفتم و رفتم.
زلفت به پریشانی من داشت رجوعی
جمع آر دگر طره ، برآشفتم و رفتم.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: