کلمه جو
صفحه اصلی

خبرقه

لغت نامه دهخدا

خبرقة. [ خ َ رَ ق َ ] (ع مص ) شکافتن چیزی را و بریدن آنرا. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). پاره پاره کردن . (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).


( خبرقة ) خبرقة. [ خ َ رَ ق َ ] ( ع مص ) شکافتن چیزی را و بریدن آنرا. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). پاره پاره کردن. ( از متن اللغة ) ( از معجم الوسیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).


کلمات دیگر: