کلمه جو
صفحه اصلی

زرمانقه

لغت نامه دهخدا

( زرمانقة ) زرمانقة. [ زُ ن ِ ق َ ] ( معرب ، اِ ) جبه ای است از صوف ، بی آستین. معرب اشتربانه ؛ یعنی کالای شتربان. و بعضی گفته اند که آن عبری است. و فی الحدیث : ان موسی اتی فرعون و علیه زرمانقة. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به المعرب جوالیقی ص 171 و صحاح جوهری شود.

زرمانقة. [ زُ ن ِ ق َ ] (معرب ، اِ) جبه ای است از صوف ، بی آستین . معرب اشتربانه ؛ یعنی کالای شتربان . و بعضی گفته اند که آن عبری است . و فی الحدیث : ان موسی اتی فرعون و علیه زرمانقة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به المعرب جوالیقی ص 171 و صحاح جوهری شود.



کلمات دیگر: