کلمه جو
صفحه اصلی

زرش

لغت نامه دهخدا

زرش. [ ] ( اِخ ) ( طلا ) لفظی است فارسی. کتاب استر 5:10، و او زوجه هامان بود که او را بر ارتکاب شرارت مشورت همی داد. ( قاموس کتاب مقدس ).


کلمات دیگر: