کلمه جو
صفحه اصلی

رثوثه

لغت نامه دهخدا

( رثوثة ) رثوثة. [ رُ ث َ ] ( ع مص ) کهنه و پوسیده شدن. ( از اقرب الموارد ). کهنه شدن رسن و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رثاثة شود.

رثوثة. [ رُ ث َ ] ( ع اِمص ) بمعانی رثاثة. ( منتهی الارب ). || بدحالی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رثاثة شود.

رثوثة. [ رُ ث َ ] (ع اِمص ) بمعانی رثاثة. (منتهی الارب ). || بدحالی . (ناظم الاطباء). و رجوع به رثاثة شود.


رثوثة. [ رُ ث َ ] (ع مص ) کهنه و پوسیده شدن . (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رثاثة شود.



کلمات دیگر: