کلمه جو
صفحه اصلی

خبعجه

لغت نامه دهخدا

خبعجة. [ خ َ ع َ ج َ ] (ع مص ) رفتاری (راه رفتنی ) که در آن گام نزدیک نهاده شود مانند رفتار (راه رفتن ) مردم در گمان افتاده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راه رفتن و حرکت کردنی که پاها نزدیک و متقارب هم قرار گیرد مانند راه رفتن شخص بشک افتاده . مشیة متقاربة کمشیة المریب . (از متن اللغة) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (لسان العرب ) (البستان ).


( خبعجة ) خبعجة. [ خ َ ع َ ج َ ] ( ع مص ) رفتاری ( راه رفتنی ) که در آن گام نزدیک نهاده شود مانند رفتار ( راه رفتن ) مردم در گمان افتاده. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). راه رفتن و حرکت کردنی که پاها نزدیک و متقارب هم قرار گیرد مانند راه رفتن شخص بشک افتاده. مشیة متقاربة کمشیة المریب. ( از متن اللغة ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( البستان ).


کلمات دیگر: