کلمه جو
صفحه اصلی

صنعه

عربی به فارسی

شاگردي , تلمذ , کاراموزي


لغت نامه دهخدا

صنعة. [ ص َ ع َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ذمارالیمن . (معجم البلدان ).


صنعة. [ ص َ ع َ ] (ع اِ) کار. پیشه . (منتهی الارب ). کار. (مهذب الاسماء). صنعت . رجوع به صنعت شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَنْعَةَ: صنعت - ساختن
ریشه کلمه:
صنع (۲۰ بار)


کلمات دیگر: