[ویکی نور] «محمد امین زین الدین» یکی از علمای بزرگ و فقهای مشهور نجف به شمار می رفت. وی در سال 1333ق (1914م) در نهرخوز از توابع بصره، در بیت علم، تقوا و فضیلت زاده شد. پدر بزرگوارش شیخ عبدالعزیز (م1347ق)، از علمای بصره و نیای او شیخ زین الدین ثانی از علمای بزرگ بحرین و نخستین کسی بود که از خانواده او، از بحرین به بصره مهاجرت کرد. نیز جدّ اعلایش شیخ زین الدین اول از علمای بحرین در زمان خود بوده است.
وی ادبیات و مقدمات علوم دینی را در زادگاه خود، نزد پدر و دیگران فراگرفت و پس از وفات پدرش بود که آهنگ نجف کرد و در سال 1351ق (18 سالگی) به حوزه علمیه نجف درآمد و با تمام تلاش، در پی کسب کمالات و آموختن دانش اهلبیت(ع) برآمد. وی سالیان بسیار در محضر آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، آقا سید حسین بادکوبه ای و سید محسن حکیم زانوی ادب زد و از آنان فقه، اصول، حکمت و کلام را بیاموخت و در آن، به مرتبه رفیع و باشکوه اجتهاد دست یافت.
زین الدین علاوه بر تحصیل، به تدریس بسیاری از متون فقه، اصول، ادب، اخلاق و علوم لغوی و فلسفی پرداخت و بسیاری از فضلا را پرورش داد که برخی از آن ها عبارتند از حضرات آقایان: شیخ محمدمهدی آصفی ، شیخ احمد بهادلی، دکتر عبدالهادی فضلی، شیخ علی زین الدین، شهید سید محمدمهدی حکیم، شهید شیخ مهدی سماوی، دکتر سید محمد بحرالعلوم، دکتر سید مصطفی جمال الدین، سید روُف جمال الدین و شیخ ضیاءالدین زین الدین فرزندش.
وی افزون بر تحصیل و تدریس، هر ساله برای تبلیغ دین به بحرین، بصره، قطیف و احساء می رفت و از این رهگذر مؤمنان را ارشاد و راهنمایی می کرد. او به ویژه در بحرین در قریه کرزکان دارای مقلّدین بسیاری بود که در سفرهای خویش که حداقل سه ماه به طول می انجامید، به اقامه نماز جماعت روزانه، القاء دروس و محاضرات برای جوانان، فصل خصومات و رفع دعاوی قبیله ای و از همه مهمتر به اقامه نماز جمعه می پرداخت، که در آن مردمان بسیاری از گوشه و کنار بحرین حاضر می شدند.
این عالم بزرگ مثال مجسّم زهد و تقو ی بود. از مظاهر تشخص و خودنمایی دوری می کرد و به رعایت مکارم اخلاق پای می فشرد. با ضعف و پیری اش در جلو پای واردین، تمام قد برمی خاست و در مجلس خود از غیبت افراد جلوگیری می نمود. او به جوانان اهمیت بسیار می داد و برای آنان جلسات هفتگی می گذاشت و به پرسش ها و نامه های آنان، پاسخ مکتوب می داد.
در علوم لغوی و ادبی دستی توانا داشت و شعر را خوب می سرود و نثرش بسیار زیبا بود. در میان اساتید نجف، تنها او بود که درسی در ادب برای تربیت نویسندگان و شاعران تشکیل داده بود. خطّش نیکو بود و در بحث علمی جانب انصاف را رعایت می کرد و با تمام خبرویت و مهارت در فقه و اصول، درصدد ظهور و بروز برنیامد. وی در جهت ایجاد تقریب و وحدت بین دو مدرسه اصولی و اخباری بسیار کوشید و از اندیشه (تقریب بین مذاهب اسلامی) سخت حمایت می کرد (که نامه اش به شیخ احمد حسن باقوری -وزیر اوقاف مصر- مشهور است).
وی ادبیات و مقدمات علوم دینی را در زادگاه خود، نزد پدر و دیگران فراگرفت و پس از وفات پدرش بود که آهنگ نجف کرد و در سال 1351ق (18 سالگی) به حوزه علمیه نجف درآمد و با تمام تلاش، در پی کسب کمالات و آموختن دانش اهلبیت(ع) برآمد. وی سالیان بسیار در محضر آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، آقا سید حسین بادکوبه ای و سید محسن حکیم زانوی ادب زد و از آنان فقه، اصول، حکمت و کلام را بیاموخت و در آن، به مرتبه رفیع و باشکوه اجتهاد دست یافت.
زین الدین علاوه بر تحصیل، به تدریس بسیاری از متون فقه، اصول، ادب، اخلاق و علوم لغوی و فلسفی پرداخت و بسیاری از فضلا را پرورش داد که برخی از آن ها عبارتند از حضرات آقایان: شیخ محمدمهدی آصفی ، شیخ احمد بهادلی، دکتر عبدالهادی فضلی، شیخ علی زین الدین، شهید سید محمدمهدی حکیم، شهید شیخ مهدی سماوی، دکتر سید محمد بحرالعلوم، دکتر سید مصطفی جمال الدین، سید روُف جمال الدین و شیخ ضیاءالدین زین الدین فرزندش.
وی افزون بر تحصیل و تدریس، هر ساله برای تبلیغ دین به بحرین، بصره، قطیف و احساء می رفت و از این رهگذر مؤمنان را ارشاد و راهنمایی می کرد. او به ویژه در بحرین در قریه کرزکان دارای مقلّدین بسیاری بود که در سفرهای خویش که حداقل سه ماه به طول می انجامید، به اقامه نماز جماعت روزانه، القاء دروس و محاضرات برای جوانان، فصل خصومات و رفع دعاوی قبیله ای و از همه مهمتر به اقامه نماز جمعه می پرداخت، که در آن مردمان بسیاری از گوشه و کنار بحرین حاضر می شدند.
این عالم بزرگ مثال مجسّم زهد و تقو ی بود. از مظاهر تشخص و خودنمایی دوری می کرد و به رعایت مکارم اخلاق پای می فشرد. با ضعف و پیری اش در جلو پای واردین، تمام قد برمی خاست و در مجلس خود از غیبت افراد جلوگیری می نمود. او به جوانان اهمیت بسیار می داد و برای آنان جلسات هفتگی می گذاشت و به پرسش ها و نامه های آنان، پاسخ مکتوب می داد.
در علوم لغوی و ادبی دستی توانا داشت و شعر را خوب می سرود و نثرش بسیار زیبا بود. در میان اساتید نجف، تنها او بود که درسی در ادب برای تربیت نویسندگان و شاعران تشکیل داده بود. خطّش نیکو بود و در بحث علمی جانب انصاف را رعایت می کرد و با تمام خبرویت و مهارت در فقه و اصول، درصدد ظهور و بروز برنیامد. وی در جهت ایجاد تقریب و وحدت بین دو مدرسه اصولی و اخباری بسیار کوشید و از اندیشه (تقریب بین مذاهب اسلامی) سخت حمایت می کرد (که نامه اش به شیخ احمد حسن باقوری -وزیر اوقاف مصر- مشهور است).
wikinoor: زین الدین_محمدامین