کلمه جو
صفحه اصلی

رجعه

فرهنگ فارسی

جواب مکتوب جواب

لغت نامه دهخدا

رجعة. [ رَ ع َ ] (ع اِمص ) رَجْعت . بازگشت . برگشت . || بازگشت بسوی دنیا، یقول : هو یؤمن بالرجعة؛ایمان می آورد به برگشت بسوی دنیا پس از مرگ . (ناظم الاطباء). || بازگشت طلاق دهنده بسوی زن مطلقه ٔ خود. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 5، از صحاح و قاموس ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || حجت . (المنجد). || (اِ)جواب مکتوب ، یقال : هل جأک به رجعة کتابک ؟ (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || شترریزگان که ببهای آنها دیگری خرید نمایند و نفعی بردارند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از المنجد) (از آنندراج ). و رجوع به رَجْعت در همه ٔ معانی شود.


رجعة. [ رِ ع َ ] (ع اِمص ) رَجْعة. رجوع به رَجْعت و رِجْعت در همه ٔ معانی شود.


رجعة. [ رُ ع َ ] (ع اِ) جواب مکتوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جواب . (اقرب الموارد).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَجْعِهِ: برگرداندن او
ریشه کلمه:
رجع (۱۰۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)


کلمات دیگر: