مار قَرداخ (سریانی کلاسیک: ܡܪܝ ܩܪܕܐܓ)، یک شاهزادهٔ ساسانی بود که به دلیل تغییر دین از دین زردشتی به دین مسیحیت، در دورهٔ پادشاهی شاپور دوم کشته شد و یکی از شهدای مسیحی محسوب می شود. وی به دلیل تغییر دین، سنگسار شد و در کلیسای کاتولیک کلدانی، کلیسای آشوری شرق، و کلیسای سیرو-مالابار محترم شمرده می شود. آرامگاه او در اربیل، آدیابن است و کلیسایی در آن جا به یاد او ساخته شده است.
مار بهنام
قرداخ در یک خانوادهٔ بلندپایهٔ زردشتی در شاهنشاهی ساسانی در سدهٔ چهارم میلادی زاده شد. هنگامی که او ۲۵ ساله بود، شاپور دوم شاهنشاه ساسانی، از املاک خانوادهٔ او بازدید کرد و تحت تأثیر چهرهٔ زیبا و اندام ورزیدهٔ قرداخ قرار گرفت. وی قرداخ را به عنوان فرماندار یک منطقهٔ بزرگ در شمال ایران منصوب کرد و او به آن جا رفت. قرداخ در آن جا با عبدیشو (ܥܒܕܝܫܘܥ) که شماس بود آشنا گردید و دین زردشتی را ترک گفت و به مسیحیت تغییر دین داد.
قرداخ به محض بازگشت به خانه، از سوی خانواده اش طرد شد و تحت فشار قرار گرفت تا دوباره به دین زردشتی بازگردد، اما پس از پافشاری او بر مسیحیت، شاپور تحت فشار نخبگان مذهبی، ناگزیر شد که فرمان به سنگسار او دهد. قرداخ پس از آگاهی از فرمان شاپور، به همراه تعداد اندکی افراد نظامی، به کوه های اطراف گریخت و توانست برای چند ماه، نیروهایی که به دنبال او بودند را دور کند. یک شب سنت استفان بر وی ظاهر شد و به او گفت که بهتر است جان خویش را برای ایمانت نثار کنی، تا اینکه به مبارزه ادامه دهی. در نتیجه، قرداخ خود را به شاه تسلیم کرد تا حُکم سنگسار برای او اجرا شود. گفته می شود که پدر قرداخ نخستین سنگ را به سوی پرتاب کرد.
او در اربیل، آدیابن مدفون است، در جایی که بعدها کلیسایی برای نگهداری آثارش ساخته شد.
مار بهنام
قرداخ در یک خانوادهٔ بلندپایهٔ زردشتی در شاهنشاهی ساسانی در سدهٔ چهارم میلادی زاده شد. هنگامی که او ۲۵ ساله بود، شاپور دوم شاهنشاه ساسانی، از املاک خانوادهٔ او بازدید کرد و تحت تأثیر چهرهٔ زیبا و اندام ورزیدهٔ قرداخ قرار گرفت. وی قرداخ را به عنوان فرماندار یک منطقهٔ بزرگ در شمال ایران منصوب کرد و او به آن جا رفت. قرداخ در آن جا با عبدیشو (ܥܒܕܝܫܘܥ) که شماس بود آشنا گردید و دین زردشتی را ترک گفت و به مسیحیت تغییر دین داد.
قرداخ به محض بازگشت به خانه، از سوی خانواده اش طرد شد و تحت فشار قرار گرفت تا دوباره به دین زردشتی بازگردد، اما پس از پافشاری او بر مسیحیت، شاپور تحت فشار نخبگان مذهبی، ناگزیر شد که فرمان به سنگسار او دهد. قرداخ پس از آگاهی از فرمان شاپور، به همراه تعداد اندکی افراد نظامی، به کوه های اطراف گریخت و توانست برای چند ماه، نیروهایی که به دنبال او بودند را دور کند. یک شب سنت استفان بر وی ظاهر شد و به او گفت که بهتر است جان خویش را برای ایمانت نثار کنی، تا اینکه به مبارزه ادامه دهی. در نتیجه، قرداخ خود را به شاه تسلیم کرد تا حُکم سنگسار برای او اجرا شود. گفته می شود که پدر قرداخ نخستین سنگ را به سوی پرتاب کرد.
او در اربیل، آدیابن مدفون است، در جایی که بعدها کلیسایی برای نگهداری آثارش ساخته شد.
wiki: مار قرداخ