کلمه جو
صفحه اصلی

پیماینده

فارسی به انگلیسی

measurer


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آنکه پیماید آنچه اندازه گیرد. ۲- آنکه آشامدنوشنده ( شراب و مانند آن ) . ۳- عاد:هرگاه که اندازه ای دیگر اندازه ها را بپیماید بارها او را سپری کند چنانکه چیزی نماند آن پیماینده را جذر خواند.

فرهنگ معین

(پِ یَ دِ ) (ص فا. ) ۱ - وزن کننده . ۲ - نوشنده ، آشامنده .

لغت نامه دهخدا

پیماینده. [ پ َ / پ ِ ما ی َ دَ / دِ ] ( نف ) که پیماید. که طی کند: هرگاه که اندازه ای دیگر اندازه ها را بپیماید بارها و او را سپری کند چنانک چیزی نماند، آن پیماینده را جذر خوانند. ( التفهیم ). || که آشامد و نوشد ( شراب و جز آن را ). || که اندازه گیرد. که سنجد. کیّال. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. اندازه گیرنده.
۲. وزن کننده، پیمانه کننده.

دانشنامه عمومی

وزن کننده


واژه نامه بختیاریکا

پَینا


کلمات دیگر: