کلمه جو
صفحه اصلی

تهییج


مترادف تهییج : اغوا، برانگیختگی، تحریک، تشویق، جنب وجوش، شور، شوق زدگی، هیجان زدگی، برانگیختن، به هیجان آوردن، شوراندن، به هیجان آمدن، برانگیخته شدن، هیجان زده کردن

برابر پارسی : برانگیختن، به شورآوری

فارسی به انگلیسی

exciting, stimulation

فارسی به عربی

حماس , صغار السمک

مترادف و متضاد

برانگیختن، به‌هیجان آوردن، شوراندن


incitement (اسم)
فتنه انگیزی، تحریک، انگیزش، تهییج

fret (اسم)
ساییدگی، تحریک، هیجان، اذیت، جیغ، تهییج، اخم، ترشرویی، بی حوصلگی

excitement (اسم)
تحریک، هیجان، غلیان، شور، تهییج

fry (اسم)
گروه، بریانی، تخم، تهییج، گوشت سرخ کرده، حیوان نوزاد

incitation (اسم)
محرک، تحریک، اغوا، انگیزش، انگیزه، تهییج، وادارسازی

اغوا، برانگیختگی، تحریک، تشویق


جنب‌وجوش، شور


شوق‌زدگی، هیجان‌زدگی


به‌هیجان آمدن، برانگیخته شدن


هیجان‌زده کردن، به هیجان‌آوردن


۱. اغوا، برانگیختگی، تحریک، تشویق
۲. جنبوجوش، شور
۳. شوقزدگی، هیجانزدگی
۴. برانگیختن، بههیجان آوردن، شوراندن
۵. بههیجان آمدن، برانگیخته شدن
۶. هیجانزده کردن، به هیجانآوردن


فرهنگ فارسی

بهیجان آوردن، برانگیختن، بجنبش در آوردن
۱ - ( مصدر ) برانگیختن . ۲ - ( اسم ) انگیزش . جمع : تهییجات .

فعالیت فراخوانده در یک عصب یا ماهیچه در هنگام تحریک


فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) برانگیختن ، به هیجان آوردن .

لغت نامه دهخدا

تهییج. [ ت َ ] ( ع مص ) برانگیختن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار )( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برآغالیدن. برآغالانیدن. افژولیدن. انگیختن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). یقال : هیّج بینهما الشر. ( اقرب الموارد ) : و قومی که نه بر جاده بودند و تهییج فتن می کرده فرمود تا... ( جهانگشای جوینی ). || حرکت دادن. || خشک کردن باد گیاه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. به هیجان آوردن، برانگیختن.
۲. به جنبش درآوردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{excitation} [روان شناسی] فعالیت فراخوانده در یک عصب یا ماهیچه در هنگام تحریک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تهییج یعنی به هیجان آوردن.
از آن در باب نکاح نام برده شده است.در موارد جواز نظر به نامحرم و نیز به محارم و همجنس به همجنس (مرد به مرد و زن به زن)، اگر نگاه، موجب به هیجان آمدن شهوت گردد، حرام است. بر زن، شنواندن صدای خود به نامحرم- با نازک و زیبا کردن آن- به گونه ای که موجب تهییج شهوت گردد، حرام است.

واژه نامه بختیاریکا

قُر


کلمات دیگر: