تونگو. [ ت َ وَ ] ( اِ ) حجام بود. ( فرهنگ جهانگیری ). تانگو. ( شرفنامه منیری ). حجام که تانگو نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ). سرتراش وحجام را گویند و به این معنی بجای «واو» آخر «رای » قرشت هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تونگر و تانگو شود. || جامه دان و صندوق پول. || عنان. ( ناظم الاطباء ).
تونگو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. حجام، خون گیر.
۲. سرتراش.
۲. سرتراش.
دانشنامه عمومی
بانوا
تونگو شهری در شهرستان تانسیلا در استان بانوا در بورکینافاسوی غربی است و جمعیت آن ۱,۳۵۰ نفر است.
تونگو شهری در شهرستان تانسیلا در استان بانوا در بورکینافاسوی غربی است و جمعیت آن ۱,۳۵۰ نفر است.
wiki: تونگو
دانشنامه آزاد فارسی
تونْگو (Toungoo)
شهری در بخش باگو۱، در میانمار۲، واقع در سکوی غربی رود سیتونگ۳، با ۸۷,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). در درّه سیتونگ، برنج و کائوچو کشت می شود و در تپه های پِگو یوما۴، در غرب، الوار و چوب های قیمتی به دست می آید. محصولات از طریق راه آهن و جاده به یانگون۵ و مندله۶ منتقل می شوند. این شهر در ۱۵۱۰ بنا شد و پایتخت سابق کشور پادشاهی تونگو (قرون ۱۴ـ ۱۶) بود.
BagoMyanmarSittoung RiverPegu YomaYangonMandalay
شهری در بخش باگو۱، در میانمار۲، واقع در سکوی غربی رود سیتونگ۳، با ۸۷,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۸). در درّه سیتونگ، برنج و کائوچو کشت می شود و در تپه های پِگو یوما۴، در غرب، الوار و چوب های قیمتی به دست می آید. محصولات از طریق راه آهن و جاده به یانگون۵ و مندله۶ منتقل می شوند. این شهر در ۱۵۱۰ بنا شد و پایتخت سابق کشور پادشاهی تونگو (قرون ۱۴ـ ۱۶) بود.
BagoMyanmarSittoung RiverPegu YomaYangonMandalay
wikijoo: تونگو
واژه نامه بختیاریکا
تُمِناس
کلمات دیگر: