کوه بر . که کوه را قطع کند . که راههای کوهستانی را قطع و طی کند .
که بر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
که بر. [ ک ُه ْ ب ُ ] ( نف مرکب ) کوه بر. که کوه را قطع کند. که راههای کوهستانی را قطع و طی کند :
معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش
نادره باشد سماری که بر و صحراگذار.
شه گیتی ز غزنی تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر.
عنصری ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 161 ).
معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش
نادره باشد سماری که بر و صحراگذار.
فرخی.
، کهبر. [ ک َ ب َ ] ( اِخ ) نام ولایتی است در هند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 161 ). نام ولایتی است در هندوستان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در فرهنگ رشیدی «کهیر» ( به فتح کاف و کسر ها )، نام ولایتی است از هند. ( حاشیه برهان چ معین ) : شه گیتی ز غزنی تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر.
عنصری ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 161 ).
که بر. [ ک ُه ْ ب ُ ] (نف مرکب ) کوه بر. که کوه را قطع کند. که راههای کوهستانی را قطع و طی کند :
معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش
نادره باشد سماری که بر و صحراگذار.
معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش
نادره باشد سماری که بر و صحراگذار.
فرخی .
واژه نامه بختیاریکا
( کُه بُر ) سنگتراش
( کُه بُر ) کوهنورد
( کُه بُر ) کوهنورد
کلمات دیگر: