horse winning any other prize than the first, placed horse
پی بر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنکه پی برد آنکه در یابد. ۲- پی شناسقائف. ۳- اسبهایی که جایز. دوم و سوم و چهارم را میبرند.
لغت نامه دهخدا
پی بر. [ پ َ / پ ِ ب َ ] ( نف مرکب ) پی شناس. آنکه پی برد. آنکه دریابد. قائف. ( مهذب الاسماء ).
واژه نامه بختیاریکا
( پِی بَر ) کارآگاه؛ کسیکه با شناختن روابط فامیلی با آنها سعی در ایجاد ارتباط دارد.
کلمات دیگر: