( اسم ) ۱ - آزمایش آزمون . ۲ - سختی گرفتاری . ۳ - شورش : ( بلوای عام شد . ) توضیح در عربی ( بلوی ) نویسند و در فارسی طبق معمول ( بلوا ) رایج شده است .
لقب عبدالرحمان بن عدیس بن عمرو صحابی است .
لقب عبدالرحمان بن عدیس بن عمرو صحابی است .
بلوی . [ ] (اِخ ) شهری از سند است از آن سوی رود مهران . جائی با نعمت بسیار و منبر در آنجا هست و جهازهای هندوستان بدین جا افتد. (حدود العالم ).
بلوی . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) لقب زهیربن قیس ، از امیران و فرماندهان شجاع صدر اسلام است . و گویند او از صحابیان بود. در فتح مصلا حضور داشت و بسال 69 هَ . ق . حاکم برقة شد. بلوی بسال 76 هَ . ق . در جنگ با رومیان بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 87) بنقل از ابن الاثیر و النجوم الزاهرة و البیان المغرب .
بلوی . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) لقب عبدالرحمان بن عدیس بن عمرو، صحابی است . رجوع به عبدالرحمان (ابن عدیس ...) شود.
بلوی . [ ب َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به بَلّی که قبیله ایست از قضاعة. (از الانساب سمعانی ) (منتهی الارب ).
ناصرخسرو.
ادیب صابر.