کلمه جو
صفحه اصلی

دمی

فارسی به انگلیسی

kind of rice dish, [kind of rice dish], caudal

caudal


[kind of rice dish]


مترادف و متضاد

caudate (صفت)
وابسته به دم، دمی، دم وار، واقع در نزدیکی دم

فرهنگ فارسی

مصغر دم . مقدار کمی از خون .

لغت نامه دهخدا

دمی . [ دُ می ی ] (ع مص ) خون آلوده گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).


دمی . [ دَ م َن ْ ] (ع مص ) خون آلوده گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خون آلود شدن . (المصادر زوزنی ) (دهار).


دمی . [ دُ م َی ی ](ع اِ مصغر) مصغر دَم . (آنندراج ) (اقرب الموارد). مقدار کمی از خون . (ناظم الاطباء). رجوع به دَم شود.


دمی .[ دَ می ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به دم است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به دم شود. || دخانی . (یادداشت مؤلف ).


دمی . [ دُ می ی ] (ع اِ) ج ِ دم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ دم ، به معنی خون . (آنندراج ). رجوع به دم شود.


دمی. [ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به دم ، به معنی نفس و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ ) کته. پلو که آب آن را نکشند و بجوشانند تا آب آن تبخیر شود و برنج بپزد. چلو که آب آن با آبکش نگیرند، و بیشتر غذای مردم ساحل خزر همان است. ( یادداشت مؤلف ). || دمپخت. دمپختک. رجوع به دمپختک شود. || شطب. سبیل. ثفر. نوعی چپق کوتاه دسته کوچک سر. ( یادداشت مؤلف ). نوعی از غلیان و یا چپق. ( ناظم الاطباء ).

دمی. [ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به دم عربی. خونین. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به دم شود.

دمی.[ دَ می ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به دم است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به دم شود. || دخانی. ( یادداشت مؤلف ).

دمی. [ دَ م َن ْ ] ( ع مص ) خون آلوده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خون آلود شدن. ( المصادر زوزنی ) ( دهار ).

دمی. [ دُ م َن ْ ] ( ع اِ ) ج ِ دمیة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به دمیة شود.

دمی. [ دُ می ی ] ( ع اِ ) ج ِ دم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ دم ، به معنی خون. ( آنندراج ). رجوع به دم شود.

دمی. [ دُ می ی ] ( ع مص ) خون آلوده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

دمی. [ دُ م َی ی ]( ع اِ مصغر ) مصغر دَم. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مقدار کمی از خون. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دَم شود.

دمی . [ دُ م َن ْ ] (ع اِ) ج ِ دمیة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به دمیة شود.


دمی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دم عربی . خونین . (از ناظم الاطباء). و رجوع به دم شود.


دمی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دم ، به معنی نفس و جز آن . (یادداشت مؤلف ). || (اِ) کته . پلو که آب آن را نکشند و بجوشانند تا آب آن تبخیر شود و برنج بپزد. چلو که آب آن با آبکش نگیرند، و بیشتر غذای مردم ساحل خزر همان است . (یادداشت مؤلف ). || دمپخت . دمپختک . رجوع به دمپختک شود. || شطب . سبیل . ثفر. نوعی چپق کوتاه دسته ٔ کوچک سر. (یادداشت مؤلف ). نوعی از غلیان و یا چپق . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

= دم پخت

دم‌پخت#NAME?


دانشنامه عمومی

دِمی(به انگلیسی: Demi) آلبوم چهارم خواننده و ترانه سرای آمریکایی، دمی لواتو می باشد که در ۱۴ می ۲۰۱۳ تحت لیبل هالیوود رکوردز منتشر شد. این آلبوم تا به اینجا نظر منتقدین را جلب کرده است. این آلبوم در هفته اول فروش خود به۱۱۰۰۰۰ کپی رسید و در بیلبورد ۲۰۰ در جایگاه سوم قرار گرفت که این، بهترین فروش یک هفته ای وی در بین آلبومهایش است. ترانه "حمله قلبی" یا Heart Attack، نخستین تک آهنگ منتشر شده لواتو، در ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد در جایگاه ۱۲ قرار گرفت و بعد از آن هم به جایگاه ۱۰ صعود کرد تا دومین تک آهنگ تک رقمی او در آمریکا شود. این آهنگ همچنین با گرفتن جواز 2x Platinum در ایالات متحده، سریعترین تک آهنگ پرفروش او تا به امروز لقب گرفته است. دومین تک آهنگ آلبوم هم که "ساخت آمریکا" بود در ۱۶ جولای ۲۰۱۳ منتشر شد. از آگوست ۲۰۱۳، آلبوم در آمریکا تقریبا ۲۵۰۰۰۰ نسخه فروش داشته است.
«حمله قلبی»
پخش: ۲۴ فوریه ۲۰۱۳
«ساخت آمریکا»

دانشنامه آزاد فارسی

دَمی
در آشپزی ایرانی، جزء اصلی شماری فراوان از غذاهایی است که مانند پلو با حبوبات و موادی دیگر به همراه برنج دم می گذارند، با این تفاوت که دمی را از پلو آب دارتر و شُل تر برمی دارند و آب کش نمی کنند. دمی، که از کته خشک تر است، خاص مناطق جنوبی و کویری ایران است. برخی از انواع دمی عبارت اند از دمی باقلا و دمی عدس و لخلاخ بوشهری.

گویش مازنی

۱پارچه ای که برای دم کشیدن پلو روی دیگ گذارند ۲دم آهنگری ...


/dami/ پارچه ای که برای دم کشیدن پلو روی دیگ گذارند - دم آهنگری ۳نوعی پخت غذا

واژه نامه بختیاریکا

( دَمی ) چاقو

پیشنهاد کاربران

لحظه ای


کته


کلمات دیگر: