<hr> <b>مترادف توافق کردن</b> : به توافق رسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن <br>

مترادف توافق کردن : به توافق رسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن

<div class="boxBd boxLtr"><l w="agree">agree</l>, <l w="accede"> accede</l>, <l w="accept"> accept</l>, <l w="arrange"> arrange</l>, <l w="compromise"> compromise</l>, <l w="conclude"> conclude</l>, <l w="nod"> nod</l>, <l w="subscribe"> subscribe</l></div>

agree , accede , accept , arrange , compromise , conclude , nod , subscribe

فارسی به انگلیسی

<div class="boxBd">توافق کردن. [ ت َ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) موافقت کردن. سازواری کردن. اتفاق کردن در رای. موافق شدن.</div>

توافق کردن. [ ت َ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) موافقت کردن. سازواری کردن. اتفاق کردن در رای. موافق شدن.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">موافقت کردن . سازورای کردن اتفاق کردن در رای .</div>

موافقت کردن . سازورای کردن اتفاق کردن در رای .

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">به رِگال نوودِن<br></div>

واژه نامه بختیاریکا

پیشنهاد کاربران

<p>به توافق‌رسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن</p>

به توافق‌رسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن

توافق کردن

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

واژه نامه بختیاریکا

پیشنهاد کاربران