کلمه جو
صفحه اصلی

بلیس

فرهنگ فارسی

مخفف ابلیس . شیطان .

لغت نامه دهخدا

بلیس. [ ب ِ ] ( اِخ )مخفف ابلیس. شیطان. رجوع به ابلیس شود :
مهمان بلیس است خلق و حجت
بیچاره به یمگان از آن نهانست.
ناصرخسرو.
بلیس کرد ورا دست بوسه و شاباش
نشست پیش وی اندر به حرمت و تعظیم.
سوزنی.
هم صفیر و خدعه مرغان توئی
هم بلیس و ظلمت کفران توئی.
مولوی.
آن بلیس از ننگ و عار کمتری
خویشتن افکند در صد ابتری.
مولوی.
فرق بین وبرگزین تو ای خسیس
بندگی آدم از کبر بلیس.
مولوی.
گفت اگر دیو است من بخشیدمش
ور بلیسی کرد من پوشیدمش.
مولوی.

دانشنامه عمومی

بلیس ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بلیس، آیداهو
بلیس (تصویر)
بلیس (دهانه)
بلیس (زبان برنامه نویسی)
بلیس (فیلم ۱۹۱۷)
بلیس (فیلم ۱۹۸۵)
بلیس (فیلم ۱۹۹۵)
بلیس (فیلم ۲۰۰۶)
بلیس (فیلم ۱۹۸۵). «بلیس» (انگلیسی: Bliss (1985 film)) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بری اتو و جیا کاردیس اشاره کرد.

بلیس (فیلم ۱۹۹۵). بلیس (انگلیسی: Bliss) فیلمی است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد.
Abbey Films Productions
Carlton Television

بلیس (فیلم ۲۰۰۶). «بلیس» (انگلیسی: Bliss (2006 film)) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.

گویش مازنی

/balis/ بلس

بلس


واژه نامه بختیاریکا

ب+لیس؛ لیسنده؛ لوس؛ چاپلوس؛ متملق؛ پاچه خوار


کلمات دیگر: