جمع کنیه، هم کنیه، دونفرکه یک کنیه داشته باشندهرکدام راکنی دیگری میگویند
هم کنیت . جمع اکنیا
هم کنیت . جمع اکنیا
کنی . [ ک َ نی ی ] (ع ص ، اِ) هم کنیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هم کنیت . ج ، اکنیاء. (مهذب الاسماء). یقال : فلان کنی فلان ؛ فلان هم کنیه ٔ فلان است یعنی کنیه ٔ هر دو یکی است . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
کنی . [ ک ُ نا ] (ع اِ) ج ِ کُنیَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کنیة شود.
- کنی الرؤیا ؛ مثلهایی است که فرشته ٔ رؤیا زند و آن کنایه از امور بزرگ و مهم است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کنیه#NAME?
خواهی کرد