بسیار چاپلوس و چاپلوسی کننده .
ملاق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ملاق . [ م َ] (ع اِ) ماله و غلتک و هر ابزاری که بدان دیوار و زمین و جز آن را صاف و هموار کنند. (ناظم الاطباء).
ملاق . [ م َل ْ لا ] (ع ص ) بسیار چاپلوس و چاپلوسی کننده . (ناظم الاطباء). بسیارتملق . (از اقرب الموارد).
ملاق. [ م َ] ( ع اِ ) ماله و غلتک و هر ابزاری که بدان دیوار و زمین و جز آن را صاف و هموار کنند. ( ناظم الاطباء ).
ملاق. [ م َل ْ لا ] ( ع ص ) بسیار چاپلوس و چاپلوسی کننده. ( ناظم الاطباء ). بسیارتملق. ( از اقرب الموارد ).
ملاق. [ م َل ْ لا ] ( ع ص ) بسیار چاپلوس و چاپلوسی کننده. ( ناظم الاطباء ). بسیارتملق. ( از اقرب الموارد ).
واژه نامه بختیاریکا
بَهرِه؛ کمچِه
کلمات دیگر: