کلمه جو
صفحه اصلی

ململی

لغت نامه دهخدا

ململی. [ م َ م َ ] ( اِخ ) شعبه ای از طایفه بابادی هفت لنگ بختیاری ودارای شعب ذیل است : سله چین ، کوروند، ملورچی ، حلوانی ، شهنی ، نصیر و گمار. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 74 ).

دانشنامه عمومی

ململی، طایفهٔ مالملی یا مُلمُلی یکی از طوایف ایل بختیاری است، که در بخش بندی طوایف بختیاری، جزء شاخه هفت لنگ، از باب بابادی باب می باشد. نه تش بزرگ طایفهٔ ململی از این قرار است:
تیره اولاد
باچی
کوراوند
سلحچین
سلحشور
لیموچی
صالح وند
حلوایی
نظروند
سلیمون وند

واژه نامه بختیاریکا

( مِلمِلی ) پر مو
( مُلمُلی ) از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) طایفه بابادی شامل تش های لیموچی؛ کوراوند؛ سلیمُووند؛ حلوایی؛ گمار؛ اولاد؛ امیدی؛ اولیشی؛ باچی؛ صالح کور؛ سلحشور ( سله چین؛ ( سمالوند؛ بهلول؛ مدبهداراد؛ گاهیوند ) ) ؛ اولاد؛ دویت عرب؛ صفروند؛ نظروند؛ مشایخ البرز

پیشنهاد کاربران

نوشتار صحیح این طایفه مالملی است .
که از دو بخش مال و مِلی تشکیل شده است . مِلی نام کوهی در استان 4 محال و بختیاری میباشد و وجه تسمیه این طایفه از نام این کوه است .
مالملی بعلاوه طوایف برجوئی ( راکی ) و مدملیل در مجموع به راکی باب مشهور هستند .
مالملی شامل ؛
تیره اولاد ( کلانتران راکی باب )
سله چین که از 5 تیره تشکیل شده
کو راوند 6 تیره
لمورچی 4 تیره
حلوایی 4 تیره
صالح وند
دویت عرب
شهنی 12 تیره
گمار 4تیره
نصیر 4 تیره
متشکل بوده است که طوایف شهنی . نصیر و گمار بعدا مانند طوایف برجویی و مدملیل از آن جدا شدند .
برجوئی 9 تیره
مدملیل 5 تیره
این طوایف در مجموع راکی باب خوانده میشوند . و دارای هویتی مستقل از باب بابادی هستند . ولی همیشه این دو ایل با هم متحد بود ند

شجره نامه تیره مهدی طایفه ململی مهدی
. . .
. . .
خداداد
گدا
عبدالله
کلی غلام
آقا رحیم
مم رحیم
علی پناه
احمد
قربان
پویان مهدی پور

بختیاری های هفت لنگ به چهار قسمت بهداروند ، دورکی ، بابادی ، دینارونی تقسیم می شوند که طایفه مٌلمٌلی یکی از طوایف بابادی می باشد . در چند صد سال پیش شخصی به اسم مٌلابهاراز طایفه مٌلمٌلی از اطراف ایذه یا مسجد سلیمان به اطراف شهرستان آبدانان کوچ می کند و پس از مدتی در آنجا با خانمی که از ساکنین آن منطقه است ازدواج می کند . مٌلابهارپس از ازدواج صاحب ۵ فرزند پسر به اسم زکی ، رحمت ، ناصر ، نیره ، رضا می شود � مٌلابهار به دلیل اینکه سواد خواندن و نوشتن دارد و وضع مالی اش نسبت به افراد ساکن آن زمان اندکی بهتر بود و در خانه خود به فرزندانش سواد خواندن و نوشتن می آموخت ساکنین آن زمان به فرزندان مٌلابهار، مال مٌلا می گفتند. ( مال به معنای ثروت و وضع مالی خوب ) ( مٌلا هم به معنای با سواد ) می باشد و رفته رفته به آنها مال مٌلایی می گفتند که ( ی آخر ی نسبت می باشد ) بعبارتی مال مٌلایی ها از مٌلمٌلی ( بابادی =هفت لنگ بختیاری ) هستند . اکنون ۵ فرزند مٌلابهار اسم ۵ تیره ایل مال مٌلایی می باشد . مال مٌلایی ها رفته رفته شغل اصلی آنها دامداری و اندکی کشاورزی بوده و به مرور زمان در روستای شهرک هزارانی ( روستایی از شهرستان آبدانان استان ایلام ) ساکن می شوند بعبارتی سکونت گاه اصلی ایل مال مٌلایی روستای شهرک هزارانی می باشد اما تعداد زیادی از مال مٌلایی ها در مورموری ( بخش آبدانان ) و عده زیادی در موسیان ( شهرستان دهلران استان ایلام ) و عده زیادی نیز در خود شهرستان دهلران و عده ای دیگر در روستای دالپری ( شهرستان دهلران ) سکونت دارند و از همه اینهاگذشته تعداد خیلی زیادتری از مال مٌلایی ها نیز در شهرستان شوش ( استان خوزستان ) ساکن هستند که بعد از دوران جنگ تحمیلی در شهرستان شوش ساکن شده اند . عده کمتری از آنها نیز در تهران و خرم آباد و ایلام و اندیمشک ( شهرک آزادی ) و اهواز ساکن هستند . همه مال مٌلایی های که در شهرستان ها پراکنده شده اند با هم نسبت فامیلی دارند و هیچگونه جدایی بین آنها وجود ندارد و در مواقع سختی با هم اتحاد دارند . این پراکندگی مال مٌلایی ها و جمعیت زیاد آنها باعث شده که از طایفه مال مٌلایی فراتر رفته و به آنها ایل مال مٌلایی گفته شود . شغل اصلی بیشتر مال مٌلایی ها دامداری است که ییلاق و قشلاق خود را بین شهرستان آبدانان و شهرستان دهلران می گذرانند و عده کمتری نیز کشاورز هستند . مال مٌلایی ها هیچگونه وابستگی به هیچ طایفه یا ایل دیگری ندارند و بصورت مستقل هستند . و زبان اصلی آنها لری می باشد.

سلام آقای دورکی متنی رو که نوشتید تا حدودی درسته اما نکته ای هست که خدمت شما عرض می نمایم . شخصی به اسم بهار از ایل بختیاری جدا می شود و تنهایی وارد منطقه پشتکوه می شود و چون تنها شخصی است که سواد خواندن و نوشتن دارد به او ملابهار گفتند . ( مٌلا در زبان بختیاری به معنای فرد باسواد می باشد ) و بعد از چند سال سکونت در آنجا و قبل از ازدواج قصد ترک دیار پشتکوه می کند و می خواهد به دیار خود برگردد که بنا به دلایلی او را از اینکار منصرف می کنند و دوباره اورا به پشتکوه بر می گردانند . وشخصی از ساکنان آن منطقه دختر خود را به ملابهار می دهد و ملا بهار در آنجا ساکن می شود اما چون املاک آن منطقه در تحت تملک دیگر طوایف است ملابهار تصمیم میگیرد به دربار پادشاه آن زمان برود و تقاضای ملک کند که پادشاه نیز چون بیش تر مناطق آن زمان در تملک دیگر طوایف است . مناطقی را که در تملک دیگر طوایف نیست را به ایشان می دهد . و ملابهار از ملک پدر زن خود جدا می شود و در آن منطقه که پادشاه به آن داده می رود و در آنجا ساکن می شود . بعد از سکونت در آنجا ملابهار صاحب 4 فرزند پسر می شود و چون ملابهار از ایل بختیاری است سعی می کند که اسم هایی با ریشه بختیاری برای فرزندان خود انتخاب کند که اسم آنها عبارتند از 1 - بختیار بهار 2 - نساربهار 3 - مروار بهار 4 - نصیر بهار . - - - - - . سپس بعد از مدتی که می گذرد وضع معیشت ملابهار بهتر می شود و صاحب مال و ثروت می شود و چون ملابهار در خانه به فرزندان خودش سواد خواندن و نوشتن می آموزد رفته رفته به بچه های ملابهار مال ملایی می گویند . که مال در زبان بختیاری به معنی ثروت می باشد . ملا هم در زبان بختیاری به معنی باسواد می باشد ی آخر هم ی نسبت می باشد . مال ملایی در زبان بختیاری به معنی کسی است که هم ثروت و هم سواد داشته باشد.

طایفه صالح بابری ( ایل دورکی )

تشکیل شده از۲تیره و۱۰تش بزرگ هرتش به چنداولاد
وهراولادبه چندکُروبَوتقسیم میشوند

تیرها:
۱:تیره صالح بابری ( محمدرضاوند/علیرضاوند/علیدادوند

/احمدوند/میرزاعلی وند/شیمباروند/طالب وند )

۲:تیره بره بی چاست: ( کاظم وند/بارانوند/تاتعلی وند )


کلمات دیگر: