full of, having
گین
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پسوندی است که باخر اسم ملحق شود و دال بردارندگی واتصاف است : آزرمگین بیمارگین خشمگین دردگین سهمگین شرمگین گرگین .
ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در۲۳٠ هزار گزی جنوب کهنوج و ۳٠ هزار گزی باختر راه مالرو انگهران به جاسک . محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر .
لغت نامه دهخدا
اینک شواهدی از این مزید مؤخر و پسوند اتصاف و دارندگی : آزرمگین.اندوهگین. بیمارگین. خشمگین. دردگین. دولتگین. رنگین. زهرگین. سنگین. سهمگین. شرمگین. شوخگین. غمگین. گرگین. نمگین. یخگین. رجوع به هریک از این کلمات در ردیف خود شود.
گین. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 230هزارگزی جنوب کهنوج و 30هزارگزی باختر راه مالرو انگهران به جاسک. محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنه آن 40 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
گین . (پسوند) مزید مؤخری است مفید معنی اتصاف به چیزی و دارندگی و فقط در ترکیب به کار رود همچون : شرمگین ، یعنی دارای شرم و پر از شرم و شرم زده و خشمگین به معنی پر از خشم که شرم آگین و خشم آگین نیز گویند. (ازحاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از فرهنگ نظام ) (از انجمن آرا). همان گن است . (مؤید الفضلاء). و محتمل است که مخفف آگین باشد.
اینک شواهدی از این مزید مؤخر و پسوند اتصاف و دارندگی : آزرمگین .اندوهگین . بیمارگین . خشمگین . دردگین . دولتگین . رنگین . زهرگین . سنگین . سهمگین . شرمگین . شوخگین . غمگین . گرگین . نمگین . یخگین . رجوع به هریک از این کلمات در ردیف خود شود.
گین . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 230هزارگزی جنوب کهنوج و 30هزارگزی باختر راه مالرو انگهران به جاسک . محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
گین ۲۶٫۴۲ کیلومترمربع مساحت و ۵٬۶۴۴ نفر جمعیت دارد و ۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
او عضو گروه براون آید گرلز است.
وازه ای که در اخر کلمات می اید
واژه نامه بختیاریکا
جان؛ وجود
پیشنهاد کاربران
و دور کسی گشتن"