( صفت ) مانند فراش و مستخدم .
فراش وار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فراش وار. [ ف َرْ را ] ( ق مرکب ) مانند فراش و مستخدم :
سپهر از برای تو فراش وار
همی گستراند بساط بهار.
سپهر از برای تو فراش وار
همی گستراند بساط بهار.
نظامی.
رجوع به فراش شود.کلمات دیگر: