جمع غزیره
غزار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غزار. [ غ َ ] ( اِ ) گرادگرد دیوار و درون منزل. ( غیاث اللغات از شرح خاقانی ) ( آنندراج ).
غزار. [ غ ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غزیرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به غزیرة شود.
غزار. [ غ ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غزیرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به غزیرة شود.
غزار. [ غ َ ] (اِ) گرادگرد دیوار و درون منزل . (غیاث اللغات از شرح خاقانی ) (آنندراج ).
غزار. [ غ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غزیرة. (اقرب الموارد). رجوع به غزیرة شود.
کلمات دیگر: