کلمه جو
صفحه اصلی

قانصه

فرهنگ فارسی

سنگ دان مرغ را گویند .

لغت نامه دهخدا

( قانصة ) قانصة. [ ن ِص َ ] ( ع اِ ) سنگ دان مرغ را گویند. پوست اندرونی او را خشک کرده بسایند و با شراب بیاشامند درد معده را نافع باشد خاصه پوست سنگدان خروس. گویند عربی است. ( برهان ). روده و اندرون مرغ. ج ، قوانص. ( منتهی الارب از حاشیه برهان چ معین ) ( ناظم الاطباء ). قانصه برای مرغ چون معده باشد در انسان. حوصله. چینه دان و سنگ دان است و بهترین آن از اردک و مرغ پرواری است و بعد ازاخراج عصبهای او کثیرالغذاء و مولد خون صالح و رافعخفقان و دیرهضم و مصلحش آبکامه و نمک است ، و پوست اندرون آن را چون خشک کنند و سائیده با آب سرد بنوشندجهت درد معده و زلق الامعاء و اسهال بغایت نافع است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به قانسةالطیر شود.

قانصة. [ ن ِص َ ] (ع اِ) سنگ دان مرغ را گویند. پوست اندرونی او را خشک کرده بسایند و با شراب بیاشامند درد معده را نافع باشد خاصه پوست سنگدان خروس . گویند عربی است . (برهان ). روده و اندرون مرغ . ج ، قوانص . (منتهی الارب از حاشیه ٔ برهان چ معین ) (ناظم الاطباء). قانصه برای مرغ چون معده باشد در انسان . حوصله . چینه دان و سنگ دان است و بهترین آن از اردک و مرغ پرواری است و بعد ازاخراج عصبهای او کثیرالغذاء و مولد خون صالح و رافعخفقان و دیرهضم و مصلحش آبکامه و نمک است ، و پوست اندرون آن را چون خشک کنند و سائیده با آب سرد بنوشندجهت درد معده و زلق الامعاء و اسهال بغایت نافع است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به قانسةالطیر شود.



کلمات دیگر: