کلمه جو
صفحه اصلی

کاغیدن

لغت نامه دهخدا

کاغیدن. [ دَ ] ( مص ) فریاد و بانگ کردن :
آن زاغ نگر که بر هوا می کاغد
یک نیمه اش از مداد ونیمی کاغذ.
مسعود سعد.


کلمات دیگر: