آنچه سوراخها و چشمه هایش گشاده باشد چون روبنده فراخ چشمه . و در تداول مردم تهران غربال فراخ چشمه .
فراخ چشمه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فراخ چشمه. [ ف َ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) آنچه سوراخها و چشمه هایش گشاده باشد، چون : روبنده فراخ چشمه. ( یادداشت بخط مؤلف ). و در تداول مردم تهران ، غربال فراخ چشمه.
کلمات دیگر: