زیرک و ترزفان شدن حذاقت .
لباقه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( لباقة ) لباقة. [ ل َ ق َ ] ( ع مص ) زیرک و ترزفان شدن. ( تاج المصادر ). حذاقت. زیرک و ماهر و چرب زبان گردیدن. ( منتهی الارب ) : حال ذلاقت و لباقة و ظرافت و لطافت او بر رأی سلطان عرض کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 435 ). || ( اِمص ) زیبایی در شمایل.
لباقة. [ ل َ ق َ ] (ع مص ) زیرک و ترزفان شدن . (تاج المصادر). حذاقت . زیرک و ماهر و چرب زبان گردیدن . (منتهی الارب ) : حال ذلاقت و لباقة و ظرافت و لطافت او بر رأی سلطان عرض کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 435). || (اِمص ) زیبایی در شمایل .
کلمات دیگر: