کاسه و کوزه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
اثاث البیت
لغت نامه دهخدا
کاسه و کوزه. [ س َ / س ِ وُ زَ / زِ ] ( ترکیب عطفی ، اِمرکب ) اثاث البیت. ( آنندراج ). کاسه کوزه :
کاسه و کوزه افلاک شکستن دارد
چند بیهوده دل اهل هنررا شکند.
از کاسه و کوزه ات خسیسی پیداست
گر در شب دیجور نقاب اندازی
از چهره تو نشان پیسی پیداست.
کاسه و کوزه افلاک شکستن دارد
چند بیهوده دل اهل هنررا شکند.
صائب.
ای کز سر سبلتت رئیسی پیداست از کاسه و کوزه ات خسیسی پیداست
گر در شب دیجور نقاب اندازی
از چهره تو نشان پیسی پیداست.
رهی شاپور ( از آنندراج ).
- کاسه و کوزه را بسر کسی شکستن ؛ با بی گناهی او همه تقصیرها را بدو نسبت کردن. ( امثال و حکم دهخدا ) و رجوع به کاسه کوزه شود.کلمات دیگر: