کلمه جو
صفحه اصلی

کاص

لغت نامه دهخدا

کاص. ( اِ ) پیمانه باشد و به زبان پهلوی جامه را نیز گویند. ( لغت فرس چ اقبال ص 227 از حاشیه نسخه اسدی نخجوانی ).

کاص. [ کاص ص ] ( ع ص ) بسیار حریص و بسیار آز. || شتاب رو. ( ناظم الاطباء ).

کاص . (اِ) پیمانه باشد و به زبان پهلوی جامه را نیز گویند. (لغت فرس چ اقبال ص 227 از حاشیه ٔ نسخه ٔ اسدی نخجوانی ).


کاص . [ کاص ص ] (ع ص ) بسیار حریص و بسیار آز. || شتاب رو. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: