کاسه ها بر هم خوردن. [ س َ / س ِ ب َ هََ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از هنگامه ها پیدا شدن و غوغای عظیم. ( آنندراج ) :
دست رد بر سر معیوب جهان هم مگذار
کاسها خورد بهم تا کشفی پیدا شد.
دست رد بر سر معیوب جهان هم مگذار
کاسها خورد بهم تا کشفی پیدا شد.
محسن تأثیر.