کلمه جو
صفحه اصلی

لباث

لغت نامه دهخدا

لباث. [ ل َ ]( ع ص ) فرس لباث ؛ اسب بطی آهسته رو. ( منتهی الارب ).

لباث. [ ل َ ] ( ع مص ) درنگ کردن. لبث. لباثة. لبیثة. ( منتهی الارب ).

لباث . [ ل َ ] (ع مص ) درنگ کردن . لبث . لباثة. لبیثة. (منتهی الارب ).


لباث . [ ل َ ](ع ص ) فرس لباث ؛ اسب بطی ٔ آهسته رو. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: