کلمه جو
صفحه اصلی

عراء

لغت نامه دهخدا

عراء. [ ع َ ] ( ع اِ ) جای و میدان که در آن چیزی پوشیده نشود. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || جای فراخ و وسیع که از چیزی پوشیده نباشد. ( ناظم الاطباء ). || گشادگی بی حجاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، اَعریة. || جای خالی. || روی زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || زمین بی نبات. ( ترجمان القرآن جرجانی ). || صحراء بی درخت و گیاه که بهیچ چیز در آن نبات نتوان برد. ( غیاث ). || باصطلاح شطرنج بازان مهره ای است که میان شاه خود و رخ حریف حائل سازند برای حفاظت شاه. ( آنندراج ).

عراء. [ ع َرْ را ] ( ع ص ) دختر دوشیزه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || شترماده خردکوهان و ماده شتر خارش ناک. ( ناظم الاطباء ).

عراء. [ ع َ ] (ع اِ) جای و میدان که در آن چیزی پوشیده نشود. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || جای فراخ و وسیع که از چیزی پوشیده نباشد. (ناظم الاطباء). || گشادگی بی حجاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، اَعریة. || جای خالی . || روی زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زمین بی نبات . (ترجمان القرآن جرجانی ). || صحراء بی درخت و گیاه که بهیچ چیز در آن نبات نتوان برد. (غیاث ). || باصطلاح شطرنج بازان مهره ای است که میان شاه خود و رخ حریف حائل سازند برای حفاظت شاه . (آنندراج ).


عراء. [ ع َرْ را ] (ع ص ) دختر دوشیزه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شترماده ٔ خردکوهان و ماده شتر خارش ناک . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: