برابر پارسی : ( آسیه ) استوارساخت، اندوه گـُسار، سُتون
اسیه
برابر پارسی : ( آسیه ) استوارساخت، اندوه گـُسار، سُتون
فرهنگ اسم ها
اسم: آسیه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: āsiye) (فارسی: آسيه) (انگلیسی: asiye)
معنی: نام همسر فرعون که زنی صالح بود و موسی را از نیل گرفت و از او مراقبت کرد، ستون، اندوهگین، ( مؤنث أسِیَ، أسَیً )، استوانه، ( اَعلام ) نام زن فرعون [رامسس دوم، پیش از میلاد] معاصر با موسی ( ع ) که در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است، و به حضرت موسی ( ع ) ایمان آورد، أسَیً ) اندوهگین، ( در اعلام ) نام زن فرعون معاصر با موسی ( ع ) که در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است، زن اندوهگین، نام همسر فرعون که موسی ( ع ) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
معنی: نام همسر فرعون که زنی صالح بود و موسی را از نیل گرفت و از او مراقبت کرد، ستون، اندوهگین، ( مؤنث أسِیَ، أسَیً )، استوانه، ( اَعلام ) نام زن فرعون [رامسس دوم، پیش از میلاد] معاصر با موسی ( ع ) که در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است، و به حضرت موسی ( ع ) ایمان آورد، أسَیً ) اندوهگین، ( در اعلام ) نام زن فرعون معاصر با موسی ( ع ) که در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است، زن اندوهگین، نام همسر فرعون که موسی ( ع ) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
فرهنگ فارسی
( آسیه ) نام زن فرعون معاصر موسی در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است .
حزینه
مونث آسی، زن اندوهگین
حزینه
مونث آسی، زن اندوهگین
لغت نامه دهخدا
( آسیه ) آسیه. [ ی َ ] ( ع ص ،اِ ) تأنیث آسی. حزینه. زنی اندوهگین. || خاتنه. آلت ختنه کردن. || زن بجشک. ( ربنجنی ). طبیبه. ج ، اَواسی ، آسیات. || ستون. ( ربنجنی ). ساریه. اسطوانه. دعامه. دیرک. ج ، اَواسی.
آسیه. [ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ اِساء. ادویه.
آسیه. [ ی َ ] ( اِخ ) بنت مزاحم. نام زن فرعون که گویند موسی علیه السلام را از نیل برگرفت و نهان از شوی بپرورد :
بازگفت او این سخن با آسیه
گفت جان افشان بر او ای روسیه.
آسیه. [ ی َ ] ( ع اِ ) ج ِ اِساء. ادویه.
آسیه. [ ی َ ] ( اِخ ) بنت مزاحم. نام زن فرعون که گویند موسی علیه السلام را از نیل برگرفت و نهان از شوی بپرورد :
بازگفت او این سخن با آسیه
گفت جان افشان بر او ای روسیه.
مولوی.
|| آسیه بنت فَرَج جرهمیه. نام یکی از صحابیات. || نام محدّثه ای خواهر ضیاء مقدسی. || ( اِ ) امروز نامی است از نامهای زنان ایرانی و ترک و عرب.دانشنامه آزاد فارسی
آسیه. آسیِه
همسر فرعون پادشاه مصر در روزگار موسی. به خلاف شوهرش، به رسالت و شریعت موسی اعتقاد داشت. در قرآن دو بار بدون ذکر نام به او اشاره شده است: ۱. آن جا که داستان گرفتن موسی از رودخانۀ نیل به اختصار بیان می شود (قصص، ۹)؛ ۲. آن جا که از خداوند استدعای آزادی خود از شر فرعون و رستگاری اخروی دارد (تحریم، ۱۱). از پیامبر (ص) روایت شده که آسیه در کنار مریم، خدیجه و فاطمه (س) درشمار بهترین زنان بهشت است.
همسر فرعون پادشاه مصر در روزگار موسی. به خلاف شوهرش، به رسالت و شریعت موسی اعتقاد داشت. در قرآن دو بار بدون ذکر نام به او اشاره شده است: ۱. آن جا که داستان گرفتن موسی از رودخانۀ نیل به اختصار بیان می شود (قصص، ۹)؛ ۲. آن جا که از خداوند استدعای آزادی خود از شر فرعون و رستگاری اخروی دارد (تحریم، ۱۱). از پیامبر (ص) روایت شده که آسیه در کنار مریم، خدیجه و فاطمه (س) درشمار بهترین زنان بهشت است.
wikijoo: آسیه
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] آسیه. ریشه کلمه (ا-س-ی) و آسیه بر وزن کامله به معنی بناء استوار و پایه و ستون می باشد.
در مجمع البیان آمده که: آسیه دختر مزاحم از بنی اسرائیل بود، فرعون او را به زنی گرفت، او از نسل انبیاء بود بر مؤمنان رحم می کرد و احسان می نمود.
گفته اند: هنگامی که معجزه حضرت موسی علیه السلام را در مقابل ساحران مشاهده کرد. اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسی ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم می داشت، هنگامی که فرعون از ایمان او باخبر شد بارها او را نهی کرد ولی این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.
در قرآن کریم دو بار از این بانو بدون ذکر نام وی، از او یاد شده است.
در مجمع البیان آمده که: آسیه دختر مزاحم از بنی اسرائیل بود، فرعون او را به زنی گرفت، او از نسل انبیاء بود بر مؤمنان رحم می کرد و احسان می نمود.
گفته اند: هنگامی که معجزه حضرت موسی علیه السلام را در مقابل ساحران مشاهده کرد. اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسی ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم می داشت، هنگامی که فرعون از ایمان او باخبر شد بارها او را نهی کرد ولی این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.
در قرآن کریم دو بار از این بانو بدون ذکر نام وی، از او یاد شده است.
wikiahlb: تاریخ است که در قرآن از او با عنوان «امرأة فرعون» یاد شده است.
ریشه کلمه (ا-س-ى) و آسیه بر وزن کامله به معنی بناء استوار
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۶.
در مجمع البیان آمده که: آسیه دختر مزاحم از بنی اسرائیل بود، فرعون او را به زنى گرفت،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۷.
در قرآن کریم دو بار از این بانو بدون ذکر نام وی، از او یاد شده است.۱. گرفتن حضرت موسی علیه السلام از نیل: «وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لاتَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لایَشْعُرُون»: همسر فرعون گفت: این نور چشم من و توست. او را نکشید شاید براى ما مفید باشد یا این که او را به فرزندى قبول کنیم و آن ها نمى دانستند.
قصص/سوره۲۸، آیه۹.
...
ریشه کلمه (ا-س-ى) و آسیه بر وزن کامله به معنی بناء استوار
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۶.
در مجمع البیان آمده که: آسیه دختر مزاحم از بنی اسرائیل بود، فرعون او را به زنى گرفت،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۷.
در قرآن کریم دو بار از این بانو بدون ذکر نام وی، از او یاد شده است.۱. گرفتن حضرت موسی علیه السلام از نیل: «وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لاتَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لایَشْعُرُون»: همسر فرعون گفت: این نور چشم من و توست. او را نکشید شاید براى ما مفید باشد یا این که او را به فرزندى قبول کنیم و آن ها نمى دانستند.
قصص/سوره۲۸، آیه۹.
...
wikifeqh: مصر حکومت می کرد، اما خودش فردی مؤمن به رسالت حضرت موسی (علیه السلام) بود،
ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج۲۸، ص۳۳۷.
در لغت به معنی شفادهنده، یکی از چهار زن برگزیده و مقدس در دین اسلام معرفی شده است.نام او را از نام آمنیا ملکه مصر مشتق دانسته اند.آسیه از ماده ی "اسی" است که در لغت به معنی حزن است، و اگر لفظ آسیه درباره ی یک بنا و ساختمان به کار رود، به معنی محکم بودن اساس و پایه ی آن می باشد.
فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین ، ج ۷، ص۳۳۳.
موسی (علیه السلام)، پیامبری بود که مأمور شد به سراغ فرعون برود و وی را به دین توحید دعوت نماید و از ظلم و جنایت به مردم بیگناه بازدارد،
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۴۵
...
ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج۲۸، ص۳۳۷.
در لغت به معنی شفادهنده، یکی از چهار زن برگزیده و مقدس در دین اسلام معرفی شده است.نام او را از نام آمنیا ملکه مصر مشتق دانسته اند.آسیه از ماده ی "اسی" است که در لغت به معنی حزن است، و اگر لفظ آسیه درباره ی یک بنا و ساختمان به کار رود، به معنی محکم بودن اساس و پایه ی آن می باشد.
فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین ، ج ۷، ص۳۳۳.
موسی (علیه السلام)، پیامبری بود که مأمور شد به سراغ فرعون برود و وی را به دین توحید دعوت نماید و از ظلم و جنایت به مردم بیگناه بازدارد،
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۴۵
...
wikifeqh: آسیه_همسر_فرعون
پیشنهاد کاربران
زن مقام و صبور
زن اندوهگین
شفادهنده
زن غمگین ، زن شجاع، زن اندوهگین
زن بهشتی
زن زیبا و ثروتمند
یعنی عشق صفا مهر محبت
زن زیباروی
سلام . به نظرم معانی مهم نیست این مهمه ک اسم یکی از زنان نیکوکار بهشتی بوده. و من اسم
خودم اسیه هستش و خیلی هم دوستش دارم
خودم اسیه هستش و خیلی هم دوستش دارم
زن پاکدامن و باسعادتمند
شاید از نظر شما معنی اسم مهم نباشه ولی مطمئن باش واسه همه این طور نیست اسم خود من هم آسیه ست و از این بابت هم خوش حالم و هم غمگین چون من تبار ایرانی دارمو شاید دوست داشتم اسم اصیل ایرانی داشته باشم خوب ب نظر خودم ستون و اندوهگین و استوره استقامت معانی خوبی واسه اسمم باشه
زنی پاکدامن و پاکیزه
زن اندوهگین ستون
زن اندوهگین. زن شجاع
به معنی برطرف کننده غم ها است
صبور، ومقاوم
ثروتمند از نظر علم و خرد، ستون استوار، بزرگ، قوی، ، برطرف کننده ی غم مظلومان،
استوار، شجاع، شفا دهنده
آسیه زنی ازصلاله پیغمبران بوده، وزن محبوب فرعون، که موقع کسالت فرعون باسیبی فرعون رو شفا میداده، پاکدامن وثروتمند وبسیار زیباروی بوده، نامادری حضرت موسی
اندوهگین
نههه . آسیه به معنای اندوهگین نیست . به معنای اندوه گسار یا از بین برنده ی غم هست . و معنای بنای استوار و شفادهنده هم داره . غمگسار با غمگین فرق داره . یه سایت اشتباه ترجمه کرده همه هم کپی کردن
لطفا سایت شما پیشرو باشه و این اشتباه رو اصلاح کنه . آسیه به معنای از بین برنده ی غم ها و شفا دهنده هست
شفادهنده، ستون
بنظرم آسیه یعنی دلربا ، جذاب، دوست داشتنی
بجای زن اندوهگین باید گفت کوه انرژی
بجای زن اندوهگین باید گفت کوه انرژی
اندوه گسار ، شفا دهنده ، ستون و استوار ، همسر فرعون ملکه مصر ، زنی که حضرت موسی را از آب رود نیل نجات داد، زنی زیبا ، یکتا پرست، شجاع و مقدس. خوشحالم که نامم آسیه است. البته سالها به دلایلی از اسمم ناخشنود بودم ولی خوشبختانه در 5سال اخیر به اسمم علاقه مند شدم.
صبور ، ملیح و آرامبخش
افتخار میکنم ک اسمم آسیه هس
آسیه یعنی غمگین، شفا دهند، ستون، دوست داشتنی
ول من هیچ کدوم از اینا نیستم به جز کلمه غمگین؛ )
ول من هیچ کدوم از اینا نیستم به جز کلمه غمگین؛ )
آسیه یعنی اندوه گسار ( گسار یعنی نوشنده - خورنده - کسی که میخورد ) غم گسار - اندوه گسار _ می گسار به زن شفا دهنده میگویند چرا که خورنده غم شماست و شفا میدهد
معنی اسمم شفا دهندست یا زن اندوهگین هرجا یه چیزی نوشته
تو مصر به اسم آمنیا بوده که معنیش میشه شفادهنده قوم بنی اسراییل به عربی میزارن اسیه اما بعضی جاها نوشته زن اندوهگین
به نظرتون کدوم درسته یکی منو راهنمایی کنه کدومش درسته
اندوهگین یا شفا دهنده
تو مصر به اسم آمنیا بوده که معنیش میشه شفادهنده قوم بنی اسراییل به عربی میزارن اسیه اما بعضی جاها نوشته زن اندوهگین
به نظرتون کدوم درسته یکی منو راهنمایی کنه کدومش درسته
اندوهگین یا شفا دهنده
نام همسر فرعون/عبری میباشد
به نظرم آسیه اسم حیلی زیبا ومبارکی است یعنی پاکدامن صبوردیندار وغیره
من خوشحالم که اسمم اسیه است چون جزو یکی از زنان بهشتی است امیدوارم که پیرو راهش باشم
کلمات دیگر: