کلمه جو
صفحه اصلی

گلچین


مترادف گلچین : خوشه چین، انتخاب، برگزینی، گزینش، لب، جنگ، زبده، منتخب

فارسی به انگلیسی

pick, select, selection, gatherer of flowers, [fig.] selector

gatherer of flowers, [fig.] selector, selection


pick, select, selection


فرهنگ اسم ها

اسم: گلچین (دختر) (فارسی) (تلفظ: gol čin) (فارسی: گلچين) (انگلیسی: gol chin)
معنی: منتخب، برگزیده، آن که گل می چیند، گل چیننده، ( به مجاز ) آن که از بین یک مجموعه بهترین را انتخاب می کند، ( به مجاز ) ویژگی آن که از بین یک مجموعه به عنوان بهترین انتخاب شده باشد

(تلفظ: gol čin) آن‌که گل می‌چیند ، گل چیننده ؛ (به مجاز) آن‌ که از بین یک مجموعه بهترین را انتخاب می‌کند؛ (به مجاز) ویژگی آن ‌که از بین یک مجموعه به عنوان بهترین انتخاب شده باشد ، برگزیده ، منتخب .


مترادف و متضاد

elite (اسم)
زبده، نخبه، گلچین

varia (اسم)
جنگ، گلچین، اشیا گوناگون، مطالب گوناگون

خوشه‌چین


انتخاب، برگزینی، گزینش


لب


جنگ


زبده، منتخب


۱. خوشهچین
۲. انتخاب، برگزینی، گزینش
۳. لب
۴. جنگ
۵. زبده، منتخب


فرهنگ فارسی

کسی که گل میچیند، به معنی هرچیزبرگزیده وانتخاب شده نیزمیگویند
( صفت ) ۱ - آنکه گل چیند گل چیننده : حیف ازان تازه گل که برشاخش دست گلچین روزگار نشست . ( هاتف اصفهانی ) ۲ - باغبان بوستان . ۳ - برگزیده منتخب .
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) ۱ - کسی که گل می چیند. ۲ - آن چه از میان یک مجموعه انتخاب شده است .

لغت نامه دهخدا

گل چین. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) شخصی که گل می چیند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). گل چیننده :
نیابی کس از خاص و از عام گیتی
که از باغ انعام او نیست گلچین.
سوزنی.
|| باغبان. ( ناظم الاطباء ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام زنی بوده است ولی شعار. گویند خدا را در خواب دیده بوده است. ( برهان ). نام زنی. ( ناظم الاطباء ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دزآباد جزء شهرستان طارم. ( نزهة القلوب ص 65 ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقعدر 67هزارگزی شمال باختر اردل و متصل به راه گلچین به اردل. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ عمید

۱. کسی که گل می چیند.
۲. (صفت ) بهترین چیزی که از میان چند چیز انتخاب شده باشد، برگزیده، انتخاب شده.
* گلچین کردن: (مصدر متعدی ) [مجاز] برگزیدن، انتخاب کردن.

۱. کسی که گل می‌چیند.
۲. (صفت) بهترین چیزی که از میان چند چیز انتخاب ‌شده باشد؛ برگزیده؛ انتخاب‌شده.
⟨ گلچین‌ کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] برگزیدن؛ انتخاب‌ کردن.


دانشنامه عمومی

گلچین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گلچین (آلبوم)
گلچین (حاجی آباد)
گلچین (زنجان)
گلچین (موسیقی)
گلچین ادبی معادل فارسی Anthology

دانشنامه آزاد فارسی

کوهی در استان کرمان، کوهستان پَلوار، با ارتفاع ۴,۰۹۳ متر. در ۵۵کیلومتری جنوب شرقی کرمان قرار دارد. سرچشمۀ رود گزنو است.

واژه نامه بختیاریکا

گُل گِر

پیشنهاد کاربران

بهترین
برگزیده
دستاورد

بلدرچین. لاچین. چین چین. گلچین. پاورچین. موچین. دارچین. . . و هر کلمه ایی چیندارد. تورکی است. . حروف گچپژ در عربی و لهجه هایش وجود ندارد. و مختص زبان تورکی است.


کلمات دیگر: