[ویکی الکتاب] معنی
أَرَادَ: خواست
معنی
یَمْلِکُ: مالک است - اختیار و قدرت دارد (عبارت "فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ ﭐللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً" یعنی : اگر خدا بخواهد گرفتارتان کند و یا سودی برایتان بخواهد کیست که چنین اختیار و قدرتی را دارا باشد که جلو آن ر...
معنی
سَعْیَهَا: تلاش آن (در عبارت "مَنْ أَرَادَ ﭐلْئَاخِرَةَ وَسَعَیٰ لَهَا سَعْیَهَا "منظور تلاشی کامل و خالصانه برای به دست آوردن مواهب آخرت می باشد )
ریشه کلمه:
رود (۱۴۸ بار)
به فتح (ر) طلب کردن. خواستن در اقرب گوید«راده روداًو ریاداً: طلبه» اراده به معنی قصد از همین ماده است . این کلمه گاهی در جماد به کار رفته مثل در آن قریه دیواری یافتند که میخواست بیافتد آن را به پاداشت راغب میگوید اراده گاهی با قوّه تسخیری و حسّی است و گاهی با قوّه تسخیری و حسّی است و گاهی با قوّه اختیاری و لذا در جماد به کار رفته مثل «یُریدُ اَنْ یَنْقَصَّ» و گویند: اسب من کاه اراده میکند «فرسی یرید التبن» طبرسی فرموده وصف جدار با اراده مجاز است معنایش آن است که نزدیک بود بیافتد و مشرف بر انهدام بود و آن از فصیح کلام عرب است و در اشعارشان زیاد است. شاعر در وصف نیزه خود میگوید: «یُریدُ الرُّمْحُ صَدْرَ ابی بَراءِ - وَ یَرْغَبُ عَنْ دِماءِبنی عَقیلٍ» یعنی نیزه سینه ابا براء را میخواهد و از خون فرزندان عقیل اعراض میکند. آنگاه اشعار دیگری در این زمینه آورده است . و خلاصه آنکه این استعمال معروف است. مراوده از رود به معنی طلب است در مجمع گوید: مراوده خواستن چیزیست با نرمی و مدارا راغب گوید: مراوده آن است که با دیگری در اراده نزاع کنی و قصد کنی آنچه را که او قصد نمیکند و یا بهطلبی چیزی را که او را نمیطلبد. در اقرب آن را آن گاه که با «عن» یا «علی» همراه باشد مخادعه و فرقین معنی کرده است . این هر سه قول که نقل شد نزدیک به هم اند . نا گفته نماند مراوده که در آیات 23،26،32،51 سوره یوسف آمده است همه قید «عَنْ نَفْسِهِ» دارند و در آیه 37 قمر آمده . در این دو ایه «عن» آمده ولی «نفسه» ندارد معلوم است که مراوده در قسمت اول درباره نفس یوسف و کام خواستن از او بوده است به خلاف دو آیه بعدی. باید در اینجا سه نکته را یادآوری کنیم اوّل آنکه مفاعله در این آیات برای مبالغه تعلیل است. قاموس و اقرب و المنجمد تصریح کردهاند که تعلیل یکی از معانی «عن» است. و آیه . را شاهد آوردهاند سوم اینکه لازم است مراوده را در آیات فوق به معنی قصد بگیریم که از مصادیق طلب است مثلاً آیه «وَراوَدَتْهُ الَّتی هُوَ فی بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ» را اینطور معنی کنیم: زنیکه یوسف در خانه او بود یوسف را به شدّت قصد کرد به جهت نفس او و کام گرفتن از او «وَلَقَدْراوَدُوهُ عَنْضَیْفِهِ» یعنی لوط را قصد کردند به علت میهمانانش و میخواستند آنها را از او بگیرند «قالو سَنُراوِدُ عَنْهُ اَباهُ» یعنی به زودی برای آوردن او پدرش را قصد میکنیم و به پیش او میرویم. اگر اینطور بگوئیم معنی آیات کاملاً درست و مطابق و مطابق معنای اوّلی کلمه خواهد بود و الحمداللّه . زمخشری و بیضاوی مراوده را رفت و آمد گفتهاند. و آن به تصریح صحاح و قاموس یکی از معانی «رود» است ولی آنچه ما گفتیم صحیحتر و مطابق معنای اوّلی است. و مثلاً در آیه «وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ» رفت و آمد درست نمیآید مگر آنکه گفته شود بارها به او مراجعه کرده بودهاند * . روید معنی قلیل است چنانکه طبرسی، زمخشری و بیضاوی و دیگران گفتهاند و آن در آیه صفت مفعول محذوف است یعنی «اَمْهِلْهُمْ اِمْهالاً رُوَیْداً» و آن به تصریح قاموس تصغیر «رود» است. اراده خدا یعنی چه؟ در بسیاری از آیات قرآن از اراده خدا سخن رفته نظیر ، ، ، . و امثال اینها. اراده در بشر چنانکه میدانیم توأم با انقلاب و شوق و تغییر فکر و غیره است ولی خداوند ثابت و لا یتغیر است و حتماً اراده خدامثا اراده بشر نیست «تَعالَی اللّهُ عَنْ ذلِکَ عُلُوّاً کَبیراً». در این صورت اینکه میگوئیم: خدا اراده فرمود. خدا مرید است یعنی چه؟ تدبّر در آیات قرآن نشان میدهد که اراده خدا به معنی حکم و دشتور خداست و حکم و اراده هر دو یکی هستند مثلاً . روشن میکند که اراده همان دستور و حکم است که توأم با وقوع خارجی است و اگر مثل اراده و فکر بشری بود «فَلا مَرَدَّ» صحیح نبود بلکه لازم بود گفته شود «اِذا اَوْصَلَ اللّهُ سوء بِقَوْمً فَلا مَرَدَّلَهُ» ایضاً آیه که اراده خدا همان دستور به آن عالم بود که دیوار را مرمّت کرد. دو آیه زیر ، نشان میدهد که اراده خدا سابق بر امر خداست ولی باید گفت: که این اعتباری است و گرنه قول. امر و اراده هر سه یکی است. راغب در مفردات گفته: اراده در خدا به معنی حکم و امر است. در المیزان ذیل آیه 40 نحل بعد از بررسی آیات فرموده: با این روش معلوم میشود که اراده و حکم خدا هر دو یکی است و آن به حسب اعتبار بر قول و امر مقدّم است . مرحوم مجلسی در بحار (ج 4 ص 137 ط جدید) ذیل حدیث صفوان بن یحیی که خواهد آمد فرموده: اکثر متکلمین امّامیّه بر آنند که اراده خدا همان علم اوست به خیر و نفع و اصلح و متکلمین در خدا جز علم اثبات نمیکنند. علّامه طباطبائی در پاورقی آن فرموده: این تصویر اراده ذاتیّه است که عیت ذات میباشد (اگر تصویرشان صحیح باشد) و امّا اراده ایکه در اخبار است آن ارادهای است که از صفات افعال است مثل رزق و خلق و آن عین موجود خارجی است مثل زید و عمر و زمین و آسمان چنانکه شیخ مفید رحمةاللّه گفته است در نهج البلاغه خطبه 177 فرموده «مُتَکَلِّمٌ لا بِرَوِیَّةٍ. مُریدٌ لا بِهِمَّةٍ. صانِعٌ لا بِجارِحَةٍ» در اصول کافی ج 1 ص 109 باب اراده از صفات فعل است... چند حدیث درباره اراده خدا نقل شده از جمله از صفوان بن یحیی نقل می کند که به امام رضا علیه السلام گفتم: بفرمائید اراده خدا چیست؟ و اراده خلق کدام است؟ فرمود: اراده از خلق تفکّر است و آنچه بعد از تفکّر کرده میشود (قصد و فعل در اینجا مصداق ارادهاند) و امّا از خدا پس اراده خدا ایجاد خداست لاغیر که او تأمل و قصد و فکر نمیکند و این صفات از او منتفی است لاغیر که او تأمل و قصد و فکر نمیکند و این صفات از او منتفی است و آنهاصفات خلق اند پس اراده خدا فعل است لاغیر به آن میگوید: کن فیکون بدون لفظ و بدون تکلم با زبان... عبارت عربی چنین است: و اما من اللّه فارادته احداثه لاغیر ذلک لانه لایروی و لا یهم و لا یتفکّر و هذه الصافات منتفیة عنه و هی من صفات الخلق، فارادة اللّ الفعل لاغیر ذلک یقول له کن فیکون بلا لفظ و لا نطق بلسان و لا همّة و لا کیف لذلک، کما انه لا کیف له. این حدیث و نظائر آن در کافی و بحار چنانکه قبلاً گفته شد موجود است و نیز در توحید صدوق باب 55 ص 344-336 نقل شده است. اینکه امام علیه السلام فرموده اراده خدا با فعل خدا یکی است و آنکه گفته شد اراده خدا حکم خداست. تفاوت ندارد که حکم خدا نیز فعل خداست و میتوان گقت کع فعل و ایجاد خدا راجع به اراده تکوینی و حکم و دستور راجع به اراده تشریعی است. نا گفته نماند: اراده تکوینی خدا تخلّفپذیر است رجوع شود به «شییء».