کلمه جو
صفحه اصلی

الشن

فرهنگ اسم ها

اسم: الشن (پسر) (ترکی) (طبیعت) (تلفظ: elšan) (فارسی: اِلشن) (انگلیسی: elshan)
معنی: شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، شادی ایل، حکمران یک منطقه

فرهنگ فارسی

یا الوسن یا اولوسن . نوعی از عکرش بفارسی ازدشت و بهندی برمون گویند .

لغت نامه دهخدا

الشن. [ ] ( ع اِ ) الوسن. اولوسن . نوعی از عکرش ( گیاهی ترش که در بن خرمابن میروید و آن را میکشد یا گیاه مرغ یا نوعی از کنگر ) به فارسی ازدشت ( ؟ ) به هندی برمون گویند. گیاهی است خشن مانند چوب ، و برگهای آن در طرف ریشه گرد است و در میان آنها دانه ای چون ترمس در داخل دو غشاء سیاه و سرخ قرار دارد. در دوم گرم و خشک است. و جالی آثار و محلل اورام ، و با شوکران جهت ورم خصیه سودمند است و بخصوص آن را برای گزیدن سگ دیوانه مجرب دانسته اند، و مصدع است و مصلح آن مرزنجوش ، و قدرشربتش تا یک مثقال است. ( از تذکره داود ضریر انطاکی ). و رجوع به مخزن الادویه و تحفه حکیم مؤمن و ماده الوسن و اولوسن شود.

پیشنهاد کاربران

الشن یعنی رئیس


الشن معنی شادی قوم محسوب می شود

الشن یعنی ایلین شاددیخی ، رئیس، حکمران

الشن یعنی حکمران یک منطقه

الشن ( Elshan ) نام پسرانه عبری به معنی رحمت خدا - لطف خدا - شان خدا

الشن به معنی شان و منزلت ایل و خانواده


کلمات دیگر: