مترادف شیدا : بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق
شیدا
مترادف شیدا : بی قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، دیوانه، سرگشته، شوریده، شیفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق
فارسی به انگلیسی
frenzied(with love)
doting, enchant, idolater, infatuated, lovelorn, maniac, maniacal, rapt
فارسی به عربی
فرهنگ اسم ها
معنی: آشفته، شیفته، دیوانه، عاشق، دلداده، ( در قدیم ) آشفته و پریشان، ( در عرفان ) شدت غلیان عشق و عاشقی را گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش می کند، اهل جذبات را نیز شیدا گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش می کند اهل جذبات را نیز شیدا گویند
(تلفظ: šeydā) عاشق ، دلداده ؛ (در قدیم) آشفته و پریشان ؛ (در عرفان) شدت غلیان عشق و عاشقی را گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش میکند . اهل جذبات را نیز شیدا گویند .
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
آشفته، شیفته، آشفتگی، شیفتگی، شیدایی
( صفت ) ۱ - آشفته شیفته . ۲ - دیوانه مجنون . ۳ - عاشق .
1. ویژگی فرد دچار شیدایی 2. فرد دچار شیدایی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
دل برد چون بدانست کم کرد ناشکیبا
بگریخت تا چنینم دیوانه کرد و شیدا.
دقیقی .
بمردی ز خورشید پیداتر است
به پیکار از شیر شیداتر است .
فردوسی .
برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا.
فرخی .
نکرد این دوستی بر دایه پیدا
وگرچه گشته بود از مهرشیدا.
اسدی .
عالم قدیم نیست سوی دانا
مشنو محال ِ دهری شیدا را.
ناصرخسرو.
نه سخن گفتن نباشد هرچه آنرا نشنوی
این چنین در دل تصور مردم شیداکند.
ناصرخسرو.
وآنکه گوید خواست ما را نیست میگوید خرد
کاین همانا قول مرد مست یا شیداستی .
ناصرخسرو.
گرچه تو ز پیغمبری و چون تو
با عقل و سخن بیهشی و شیدا.
ناصرخسرو.
درست وراست صفات تو گویم و نه شگفت
درست و راست شنیدن ز مردم شیدا.
مسعودسعد.
یکی بگرید بربیهده چو مردم مست
یکی بخندد خیره چو مردم شیدا.
مسعودسعد.
ز پستی لاله شد خندان چو روی دلبر گلرخ
ز بالا ابر شد گریان بسان عاشق شیدا.
مسعودسعد.
چون مست شیدا در شب یلدا بر در و دیوار می افتادم . (مقامات حمیدی ).
کعبه قطب است و بنی آدم بنات النعش وار
گرد قطب آسیمه سر شیداو حیران آمده .
خاقانی .
تا تو به پری مانی شیدای توام دانی
یک شهر چو خاقانی شیدای تو اولی تر.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 621).
شیدای هر مهوش نه ام جویای هر دلکش نه ام
پروانه را آتش نه ام مرغ سلیمان نیستم .
خاقانی .
در این میدان جانبازان اگر انصاف میخواهی
چو خاقانیت شیدایی نمی بینم نمی بینم .
خاقانی .
عاجز همه غافلان و شیدا
کاین رقعه چگونه کرد پیدا.
نظامی .
بسا هوشمندان که در کوی عشق
چو من عاقل آیند و شیدا روند.
سعدی .
چه خوش گفت شیدای شوریده سر
جوابی که باید نوشتن بزر.
سعدی .
قوی بازوانند و کوتاه دست
خردمند و شیدا و هشیار و مست .
سعدی .
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را.
حافظ.
ای گل بشکر آنکه تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور.
حافظ.
- دل شیدا؛ دل دیوانه . دل آشفته :
آب وسنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری رویی مسلسل شد دل شیدای من .
حافظ.
|| (اصطلاح تصوف ) اهل جذبه و صاحب شوق را گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). مجذوب . (یادداشت مؤلف ).
دل برد چون بدانست کم کرد ناشکیبا
بگریخت تا چنینم دیوانه کرد و شیدا.
به پیکار از شیر شیداتر است.
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا.
وگرچه گشته بود از مهرشیدا.
مشنو محال ِ دهری شیدا را.
این چنین در دل تصور مردم شیداکند.
کاین همانا قول مرد مست یا شیداستی.
با عقل و سخن بیهشی و شیدا.
درست و راست شنیدن ز مردم شیدا.
یکی بخندد خیره چو مردم شیدا.
ز بالا ابر شد گریان بسان عاشق شیدا.
کعبه قطب است و بنی آدم بنات النعش وار
گرد قطب آسیمه سر شیداو حیران آمده.
یک شهر چو خاقانی شیدای تو اولی تر.
شیدا. [ ش َ / ش ِ ی ْ دُل ْ لاه ] (از ع ، اِ مرکب ) الواط در لفظ شی ٔاﷲ تصرفی کرده شیداﷲ میگویند یعنی دیوانه ٔ خدا. (آنندراج از بهار عجم ).
شیدا. [ ش َ ] (اِخ ) علی اکبر. موسیقیدان و شاعر تصنیف ساز ایرانی قرن 13 هجری . تصنیفهای وی مقبول عموم بود و عارف او را بر خود مقدم میدانسته و از او به نیکی یاد کرده است . شیدا مردی درویش و وارسته بود. مختصر سه تاری میزد و خط نستعلیق را هم خوش مینوشت . آهنگها و اشعارش بسیار مطلوب و دلنشین است . صورتی نازیبا و قلبی پر از مهر و وفا - که همواره بکمند عشق زیبارویان گرفتار بود - داشت . آهنگهای وی با آنکه متجاوز از 50 سال از تاریخ سرودن آنها میگذرد هنوز دارای لطف و جاذبه است . (از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] آشفته، پریشان.
۳. [قدیمی] دیوانه، مجنون.
دانشنامه عمومی
شیدایی شیدایی یا مانیا، عکس حالت افسردگی
شیدا (فیلم)، فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی
شیدا کارتلی، از استان های گرجستان
دل شیدا، آلبومی از شهرام ناظری
گروه شیدا، یک گروه موسیقی سنتی ایرانی که در سال ۱۳۵۱ توسط محمدرضا لطفی پایه گذاری شد.
شیدا خلیق، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایرانی
«لیست کامل عوامل فیلم شیدا (فیلم)». سوره سینما. دریافت شده در ۳۰ اوت ۲۰۱۳.
- فرهاد هرندی (پارسا پیروزفر): خیلی بی انصافیه…
- شیدا فاطمی (لیلا حاتمی): چی شده؟
- فرهاد: اصلا چرا باید انقدر چشمای من بسته باشه؟
فرهنگستان زبان و ادب
نقل قول ها
•
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
معنی اسم شیدا :عاشق و اشفته
چون که اینگونه شبیه تو کسی شیدا نیست
عاشقی هم که دیگه واویلا
واقعا به اسمم افتخار میکنم
چون معنی عاشقی رو میده که از جنون بالاتره و به عشق خدایی میرسه یه جور کاتاتونیا
katatonia
معنی شیدا:عاشق، مجنون، دیوانه، آشفته، و. . .
یکی از زیبا ترین اسم های دخترانه
و از این بابت خوشحالم و هر روز از مادر و پدرم تشکر میکنم بخاطر اسم زیبایی که برای من گذاشتن
وخیلی خوشحالم که اسمم شیدا هست و با تمام وجودم اسمم را دوست دارم و خیلی خوشحالم که متن من رو میخونین امیدوارم کسی که اسمش شیدا هست از اسمش ناراضی نباشه وقتی که به دنیا آمدم بابام سریع گفت اسم شو بذاریم شیدا
شیـــــــــــــــــــــدایعنی عاشق تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرین
شیدا= وقتی کسی به شما میگوید شیدا است یعنی دلباخته شما است و بیقرار است تا دوباره شما را ببیند و. . .
وقتی که شما به کسی میگویید شیدا او هستید یعنی به او دلداده اید و او را دوست دارید و. . .