کلمه جو
صفحه اصلی

فربد

فرهنگ اسم ها

اسم: فربد (پسر) (فارسی) (تلفظ: farba(o)d) (فارسی: فَربد) (انگلیسی: farbod)
معنی: شکوهمند، دارای جلال، ( فر = شکوه و جلال، بد/، bad/، /، bod/ ( پسوند محافظ یا مسئول ) )، نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال، ( به مجاز ) دارای شکوه و جلال، فر به معنى زیاد و بد به معنى قد است پس فربد یعنى قد بلند، باشکوه

فر به معنى زياد و بد به معنى قد است پس فربد يعنى قد بلند


(تلفظ: farba(o)d) (فر = شکوه و جلال + بد/-bad/ ،/-bod/ (پسوند محافظ یا مسئول)) ، نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال .


دانشنامه عمومی

فربُد، نام شخصیتی در دوران ایران باستان است که بعنوان نگاه دارنده یا حفاظت کننده از شکوه و جلال و افتخار شناخته می شد. قدمت این نام به قبل از تهاجم اعراب به شاهنشاهی ایران باز می گردد.
امروزه یکی از نام هایی است که ایرانیان برای فرزند خود می گذارند.

نگهبان شکوه


"فر" به معنی شکوه , جا و مقام است . "بد" نیز پسوند به معنی دارا بودن , دارنده است ( ارتشبد یعنی دارای ارتش , سپهبد یعنی دارای سپاه) پس فربد یعنی کسی که جا و مقام دارد , کسی که شکوه دارد .


پیشنهاد کاربران

بلند قد وپرشکوه وجلال


فربد یعنی قدرت یک ملت

شکوه و جلال

فربُد، یک کلمه ترکیبی است از دو واژه "فـَر" و "بُد" که در اصل به صورت "فَـرپَـت" بوده، و در طول زمان به بُد تغییر یافته است.
مانند "سپهبُد" و "ارتشبُد" که بر همین مبنا و این ریشه ها ساخته شده اند.
فـَـر. [ ف َ / ف َرر ] ( اِ ) شأن و شوکت و رفعت و شکوه .
بد. [ ب َ ] ( پسوند ) صاحب و خداوند. ( برهان قاطع ) . و آن پسوندی است که به آخر اسم ملحق شود، در اوستا "پئی تی" یا "پتی" بمعنی مولی و صاحب، در پهلوی "پَـت"، در فارسی "بَد" ( اصلاً بفتح باء ولی امروز بضم تلفظ کنند ) . ( از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )
آذربد. اسپهبد. باربد. دبیربد. سپهبد. فهلبد. کاروگ بد ( گاروک بد ) ( رئیس کارگران سلطنتی و غیره ) ، کهبد. گاهبد. مان بد ( رئیس خانواده ) . هربد. هوتخشبد ( رئیس مهنه ) . هیربد. ( از یادداشتهای مؤلف ) .

واژهٔ فربد مرکب از کلمهٔ ( فَر ) به معنای شکوه و جلال، شأن والا و بلند مرتبه و نیکویی و پسوندِ ( بُد ) به معنای صاحب و خداوندِ چیزی یا صفتی است. بدین ترتیب معانیِ صاحبِ شأن و مقام، کسی که شکوه و جلال دارد و نیز کسی که منشِ والا و و کردارِ نیکو دارد، از واژهٔ فربد فهمیده میشود.

شکوه خداوند

فربد یعنی نگاهبان فر و شکوه؛ مجازا یعنی دارای فر و بزرگی
بد صورت دیگر پَت در پهلوی است که معنای صاحب و نگهبان می دهد.

نام فربد به معنی فرشته و نگهبان عظمت و شکوه است


فربد یعنی شکوه و جلاه


شکوه. جلال. شکىل وقد بلند


فربدیعنی دارای شکو و عظمت و بلند قامت ، قد بلند

بلند مرتبه

فربد یعنی نگهبان شکوه و جلال فر = شکوه بد=نگهبان

فربد یعنی شکوه و جلال ، بلند قامت
من واقعا از اسمی که دارم خوشحالم و به اسمم افتخار میکنم و با صد تا اسم عربی عوضش نمیکنم


فربد یعنی شکوه و جاودانی من از این اسم ایرانی که دارم خیلی خوشحالم

فربد
نام یکی از سرداران بزرگ زمان هخامنشیان

فربد یعنی پر جلال باشکوه زیبا قد بلند اسم اصیل ایرانی اسم پسرم رو فربد انتخاب کردم

فربد یعنی دارای جلال و شکوه، قدبلند و دارای عقیده و فطرت پاک، نام پسرم را با افتخار فربد گذاشته ام.

صاحب عظمت و بزرگی. قدبلند. . . اسم پسرم فربد گذاشتم

فربد به معنی راستکار و درستکار هم هست یا همان راستی و درستی

اسم پسرم فربد هست. . این نام و همیشه دوست داشتم. یکی از دلایلش این که به دوران هخامنشیان مربوط هست.

درست کِردار ، دین دار
دارای جلال و شکوه. . .

بزرگ مرتبه دارای جاه و جلال اشاره داره به بزرگی و عظمت خداوند بلند مرتبه و کسی که مناعت طبع داره اسم پسر عزیز من هم فربد هستش خوشحالم که اسمش رو خیلی دوست داره ❤️

این اسم به معنی بزرگوار و کسی که دارای شکوه و جلال است.

مبارز وباشکوہ

من اسم فربد رو دوس دارم آریایی عشق است


کلمات دیگر: